روشنایی که از یک جسم نورانی ظاهر شود، فروغ، روشنی، شعاع، اثر، تاثیر، برای مثال پرتو نیکان نگیرد هرکه بنیادش بد است / تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است (سعدی - ۶۱)، در علم فیزیک اشعه پرتو افکندن: تابیدن، درخشیدن، روشنایی دادن
روشنایی که از یک جسم نورانی ظاهر شود، فروغ، روشنی، شعاع، اثر، تاثیر، برای مِثال پرتو نیکان نگیرد هرکه بنیادش بد است / تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است (سعدی - ۶۱)، در علم فیزیک اشعه پرتو افکندن: تابیدن، درخشیدن، روشنایی دادن
طوق، طوق زرین و مرصعی که در قدیم پادشاهان بر گردن خود می کرده اند، برای مثال عدو را بهره از تو غلّ و پاوند / ولی را بهره از تو باغ و پرگر (دقیقی - ۱۰۲) پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، بردال، پردال، دوّاره، فرکال
طوق، طوق زرین و مرصعی که در قدیم پادشاهان بر گردن خود می کرده اند، برای مِثال عدو را بهره از تو غلّ و پاوند / ولی را بهره از تو باغ و پرگر (دقیقی - ۱۰۲) پَرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، بَردال، پَردال، دَوّاره، فَرکال
تیهو فرفور. صدای پریدن گنجشک و مانند آن. پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد گلی که جامش از حد طبیعی بیشتر گلبرگ دارد
تیهو فرفور. صدای پریدن گنجشک و مانند آن. پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد گلی که جامش از حد طبیعی بیشتر گلبرگ دارد