- پرامید
- کسی که امید فراوان دارد
معنی پرامید - جستجوی لغت در جدول جو
- پرامید
- آنکه امید بسیار دارد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه امید بسیار دارد امیدوار
فرانسوی سنبوسه (هرم برهان)
جسم مخروطی با وجوه جانبی مثلث به یک راس مشترک
فرمان ها
نیکو شدن خوب شدن خرم شدن
بادام زمینی
منکسر کردن، انکسار، منتشرکردن
غنی، غلیظ
بادام زمینی
آرام گرفته استراحت کرده آرمیده
استراحت کردن آسودن، قرار یافتن سکون یافتن، خفتن خوابیدن، از جوش و غلیان باز ایستادن فرو نشستن کف، صبر کردن شکیبا شدن، مطمئن شدن اطمینان یافتن، منزل کردن جای گرفتن، نشستن آشوب رفع شدن فتنه
جمع جلمود، خرسنگ ها شتران کلانسال ثقل و سنگینی
دست و پای حیوان، اعضا
چراگاه علفزار، کاه علف
علفزار، چراگاه
بناز و تکبر و زیبایی و وقار رفته
از روی ناز و وقار راه رفتن
پریشانپراکنده گشته بشولیده پاشیده، بر باد داده، بیخود گردیده
پریشان کردن، پراکندن
آزمایش، ممارست، تجربه فرانسوی آزمون، کاریک
پرواز دادن طیور پرانیدن اطاره، پرتاب کردن افکندن انداختن: بشقاب را پراند توی حیاط، سخن درشت و بیجا گفتن: متلک پراندن، لاف زدن و مبالغه در مدح کسی تعریف بیجا کردن، در نهان با مرد آمیختن (زن) تک پراندن تک پرانی
فرانسوی سپیده سان ها
مایه دار
لاتینی ماهی گوشتی
منع کردن، باز داشتن