- پرارین (دخترانه)
- خوب و نیکو
معنی پرارین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارینه
پارینه، پارسالی، سال گذشته، سال پیش، کهنه، دیرینه، قدیمی
فرمان ها
منقوش
جمع رکن، استون ها، دیوانیان دیوانمردان، جمع ارکان، جمع رکن ستونها. یا اراکین دولت. سران دولت
پر از زخم پر قرحه پر جراحت
جمع ذروح، کاغنه ها
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، از بزرگان و مشاوران دربار قباد پادشاه ساسانی، نام یکی از پادشاهان ساسانی
قدیمی، ماضی
منکسر کردن، انکسار، منتشرکردن
جسمی که سفید و نیمه شفاف که از روغنهای سنگین نفت به دست میاید
منسوب و مربوط بسال گذشته منسوب به پار پارسالین پارین: (که تقویم پارینه نایدبکار) (سعدی)، سال گذشته سال پیش پار، کهنه
پریدن، پرواز کردن
گند آب، منجلاب
جمع برذون، ستور اسپ های تاتاری
جمع برهان، پرون هان ها آوندها گر آوند خواهی به تیغم نگر (فردوسی) جمع برهان برهانها دلیلها حجتها
بالاترین، بلندترین، عالی ترین، جای و مکان، اعلی
زلفین، حلقه بدن جانورانی مانند کرمهای حلقوی درین نوع حیوانات هر یک از حلقه ها دارای ساختمان نسبتا کاملی برای جذب و دفع و متابولیسم مواد غذایی موجود است و به تعداد این حلقه ها این ساختمان تکرار میشود و هر یک از حلقه ها طوری است که همه اعمال حیاتی را به تنهایی میتواند انجام دهد به همین جهت اگر کرم حلقوی را به قطعاتی تقسیم کنیم هر قطعه مانند جانوری کامل میتواند به زندگی ادامه دهد حلقه
نوعی کرم دراز و سرخ که در جاهای نرم و مرطوب بهم رسد حمر الارض
علفزار، چراگاه
نوعی کرم دراز و سرخ که در جاهای نرم و مرطوب بهم رسد حمر الارض
پریشان کردن، پراکندن
آزمایش، ممارست، تجربه فرانسوی آزمون، کاریک
حالت و چگونگی پربار پرمیوگیمقابل کم باری، پر شاری پر غشی مقابل کم باری
پرواز دادن طیور پرانیدن اطاره، پرتاب کردن افکندن انداختن: بشقاب را پراند توی حیاط، سخن درشت و بیجا گفتن: متلک پراندن، لاف زدن و مبالغه در مدح کسی تعریف بیجا کردن، در نهان با مرد آمیختن (زن) تک پراندن تک پرانی