- پدال
- وسیله ای شبیه رکاب که در ماشینها در زیر پا قرار دارد
معنی پدال - جستجوی لغت در جدول جو
- پدال
- پایی، مربوط به پا، رکاب، اهرم کنترل کننده در اتومبیل و بعضی دستگاه ها که زیر پا قرار می گیرد، در موسیقی وسیله ای پایی در سازهایی مانند پیانو، هارپ و امثال آنکه به نوازنده کمک می کند تا طنین صداها را ممتد، خیلی قوی یا خیلی ضعیف کند
- پدال ((پِ))
- ابزاری در ماشین ها و دستگاه های دیگر که زیر پا قرار دارد، رکاب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشمکش
مطلق مکافات و جزا از خیر و شر جزا سزا، جزای نیک مکافات مقابل پادافراه پادافره باد افراه بادافره، جزای بد بادافراه عقاب، مهر کابین. یا پاداش نیک. جزای نیک ثواب اجر. یا پاداش نیک دادن، اجر نیک دادن ثواب دادن، یا پاداش نیکو. پاداش نیک
دانه فروش خواربار فروش
خصومت کردن با کسی، پیکار
پرگار
پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پرگر، بردال، دوّاره، فرکال
نشان فلزی که برای قدردانی از خدمات کسی به او اعطا شود
جنگ، ستیز، برای مثال بی خیل و بی سپاه شکستی سپاه ها / بی جنگ و بی جدال گشادی حصارها (لامعی - ۶) ، پیکار، رقابت مثلاً جدال بر سر قهرمانی، کشمکش، جر و بحث، بگو مگو
دو دلی، همسنگ کردن، همسواری، برابرآمدن، خمیدن، ماندن، اندازه گرفتن میان دو چیز را
سکه مانندی است که به یادگار در واقعه مهمی یا به پاس خدمت شخصی بزرگ ساخته میشود، آویزه، نشان، نشان افتخار
عقاب سیاه، و بمعنی دلالت کننده
نام حرف «د»
دالمن، عقاب
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، لاشخور، کلمرغ، شیرگنجشک، دژکاک، نسر، مردارخوٰار، دالمنبرای مثال مردکی را به دشت گرگ درید / زو بخوردند کرکس و دالان (ناصرخسرو۱ - ۵۲۹)
دلالت کننده و راهنمایی کننده، راه نماینده، مقابل مدلول
در علم منطق امری که به وسیلۀ آن علم به امر دیگر حاصل شود
دالمن، عقاب
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، لاشخور، کلمرغ، شیرگنجشک، دژکاک، نسر، مردارخوٰار، دالمن
دلالت کننده و راهنمایی کننده، راه نماینده، مقابل مدلول
در علم منطق امری که به وسیلۀ آن علم به امر دیگر حاصل شود
عقاب، مرغی لاشخور از نوع کرکس
خال نهال نو نشانده و پیوند نکرده
Backpedal
отступать назад
rückwärts fahren
відступати назад
cofać się
retroceder
fare marcia indietro
retroceder
rétrograder
achteruit pedalen
ถอยหลัง
يرجع إلى وراء