نام حرف «د» دالمن، عقاب کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، لاشخور، کلمرغ، شیرگنجشک، دژکاک، نسر، مردارخوٰار، دالمنبرای مثال مردکی را به دشت گرگ درید / زو بخوردند کرکس و دالان (ناصرخسرو۱ - ۵۲۹) دلالت کننده و راهنمایی کننده، راه نماینده، مقابل مدلول در علم منطق امری که به وسیلۀ آن علم به امر دیگر حاصل شود نام حرف «د» دالمن، عقاب کَرکَس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، وَرکاک، لاشخُور، کَلمُرغ، شیرگُنجِشک، دَژکاک، نَسر، مُردارخوٰار، دالمَنبرای مِثال مردکی را به دشت گرگ درید / زو بخوردند کرکس و دالان (ناصرخسرو۱ - ۵۲۹) دلالت کننده و راهنمایی کننده، راه نماینده، مقابلِ مدلول در علم منطق امری که به وسیلۀ آن علم به امر دیگر حاصل شود