- پاکنام
- خوش نام، نیک نام
معنی پاکنام - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکنامی خوشنامی حسن شهرت
عنوان، لقب
نیک نام، خوش نام
باشندگان
حنجره
پاژنامه پازنامه پاچنامه
پاژنامه
تله دام پادام، دامگاه، حلقه ای از چرم که هر دو پای در آن کنند وبر درختهای بلند چون درخت خرما و مانند آن روند
آنکه هر چه دارد بازد مقامری که هر چه دارد بازد پاکبازنده، کسی که در قمار دغلی نکند، عاشقی که بنظر پاک بمعشوق نگرد عاشقی که عشق او آمیخته با شهوت نباشد عاشق پاک نظر، زاهد مجرد تارک دنیا، کسی که بدون توقع و چشمداشت بخدا عشق میورزد
حلالزاده، پاکنژاد
آنکه اندیشه ای پاک داردصاحب رای پاک پاکیزه رای دانا
پاک، با عفاف، عفیف
پارسا عفیف
سر شناس، مشهور، شناخته، معروف، نامدار
بی گفتگو بی سخن: و فراست و امانت و دیانت و انصاف لا کلام داشت
مشهور، معروف، نامی
وارسته، زاهد، عاشق صادق و پاک نظر
دامی که از موی دم اسب برای گرفتن پرندگان درست می کنند، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر به هوای او در دام بیفتند، حیله، نیرنگ، پادام
نیک نامی
در حال پا کشیدن بر زمین، ویژگی آنکه آهسته و به کندی قدم بردارد
ناموفق
بالا رفتن دود، افرازه یابی
دامی که از موی دم اسب درست میکنند و بر راه پرندگان مینهند تله دام، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر بهوای او در دام افتند خروهه ملواح
خیرگی، کاهش دید
پرده ها، پوشش ها
پناهاندن، پناه ها، کنارها
دریوزگی، فروتنی، نرمی
بزرگ داشت، گرامی داشت، نواخت، ارج نهادن
جورابی نازک که پوست پا از پشت آن دیده شود