- پاچنگ
- دریچه، روزن، سوراخ دیوار،
برای مثال مال فراز آری و نگاه نداری / تا ببرند از در و دریچه و پاچنگ (ابوعاصم - شاعران بی دیوان - ۲۶۳)
معنی پاچنگ - جستجوی لغت در جدول جو
- پاچنگ ((چَ))
- پای افزار، کفش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاچنگ
دنگ برنج کوبی پادنگه، (در اصطلاح ساعت سازان) مقابل پا ملخ
آنچه در یک کفه ترازو نهند به جهت برابر کردن با کفه دیگر، پایه ستون
دریچه، و کفش هم گویند
پاچنگ
دریچه کوچکی که به یک چشم از آن نگاه کنند
باشنگ، خوشۀ انگور آویزان از تاک، خوشۀ انگور که بر تاک خشک شده باشد
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، ورسنگ
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاهنگ، ورسنگ
چوبی شبیه تخماق در دستگاه برنج کوبی که آن را با پا حرکت می دهند و شلتوک را با آن می کوبند تا برنج از پوست جدا شود، نوعی ساعت که پاندول آن شبیه پادنگ است
دریچه، کفش
پاچنگلی
کسی که در پایش پیچیدگی مادر زاد است پا چنبری پاچنگولی
چنگلوک، ویژگی انسان یا حیوانی که انگشتان دست و پایش کج و معیوب باشد، ویژگی آنکه به واسطۀ ضعف و سستی هنگام حرکت دست به دیوار بگیرد یا به کسی و چیزی تکیه کند