معنی پاچنگ - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پاچنگ
پاچنگ
- پاچنگ
- دریچه، روزن، سوراخ دیوار، برای مِثال مال فراز آری و نگاه نداری / تا ببَرند از در و دریچه و پاچنگ (ابوعاصم - شاعران بی دیوان - ۲۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
پاچنگ
- پاچنگ
- دریچۀ خرد. پاجنگ. پاژنگ:
مال فرازآری و بکار نداری
تا ببرند از در و دریچه و پاچنگ.
ابوعاصم.
، پای افزار. کفش. پوزار. پاهنگ
لغت نامه دهخدا
پادنگ
- پادنگ
- دنگ برنج کوبی پادنگه، (در اصطلاح ساعت سازان) مقابل پا ملخ
فرهنگ لغت هوشیار
پاسنگ
- پاسنگ
- آنچه در یک کفه ترازو نهند به جهت برابر کردن با کفه دیگر، پایه ستون
فرهنگ لغت هوشیار