- پاپوش
- کفش پا افزار (مطلقا)، (خصوصا) کفش راحتی مخمل مزین به یراقهای طلا و دانه های الماس بدلی که یک قرن پیش زنان ایرانی در داخل منزل آنرا بپامیکردند، عایق و مانع و سدی که در راه پیشرفت یا زندگانی مردم ایجاد کنند
معنی پاپوش - جستجوی لغت در جدول جو
- پاپوش
- کفش، پوششی برای محافظت از پا، پااوزار، پایدان، لخا، پاافزار، پایزار، لکا
پاپوش دوختن: کنایه از توطئه و پرونده سازی کردن برای کسی
- پاپوش
- کفش، پای افزار، مجازاً گرفتاری، دردسر
پاپوش درست کردن برای کسی: کنایه از برای کسی ایجاد دردسر کردن
پاپوش دوختن برای کسی: کنایه از توطئه کردن برای کسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاخه باریکی که در پای بعض درختان از قبیل چنار تبریزی تمشک آلو گوجه فندق و غیره میروید و آنها در حقیقت جوانه ها و ساقه های جوان و نو رسته ای از ریشه گیاه اصلی هستند. ممکنست این پاجوشها نزدیک تنه اصلی یعنی کاملا پای درخت و یا دور از تنه اصلی باشند ولی در هر حال با ریشه درخت اصلی ارتباط دارند از این پاجوشها در باغبانی برای ازدیاد گیاهان استفاده میکنند، شاخه ای که پس از کف بر کردن درختی روید نوچه شکیر
فرانسوی کرک های بسیار ریز درهم تافته پتک
کفش، پای افزار، نعل
کافور مغشوش پالوس بالوس بالوش
نهال نازک و باریکی که در پای بعضی از درختان می روید، و از آن ها برای ازدیاد درختان استفاده می کنند
شاخۀ باریکی که از پای درخت می روید و چسبیده به ریشۀ درخت است و می توان آن را از ریشۀ اصلی جدا کرد و در جای دیگر کاشت. گاه آن را در زمین می خوابانند و قسمت پایین آن را زیر خاک می کنند تا ریشه بدواند و سال بعد درمی آورند و در جای دیگر می کارند
ابراء
وسیله گرفتاری دیگران را فراهم کردن مردم را در مخمصه قرار دادن
آنکه برای دیگران تولید درد سر و مخمصه کند آنکه در راه کسان عایق و مانعی ایجاد کند
پاپوش دوختن برای کسی. توطئه کردن ضد وی
پا پوش درست کردن برای کسی مانع ایجاد کردن برای وی بهانه تراشیدن برای گرفتار ساختن او
کنایه از توطئه و پرونده سازی کردن برای کسی
کنایه از توطئه کردن برای کسی
کنایه از برای کسی ایجاد دردسر کردن