جدول جو
جدول جو

معنی پاهنگ - جستجوی لغت در جدول جو

پاهنگ
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، ورسنگ
تصویری از پاهنگ
تصویر پاهنگ
فرهنگ فارسی عمید
پاهنگ
(هََ)
پاسنگ. پاچنگ. چیزی که در یک پلۀ ترازو آویزند تا با پلۀ دیگر برابر شود. (برهان) ، و پاهنگ مرادف پاشنگ مخفف پادآهنگ مرکب از پای بمعنی پاینده و محفوظو آهنگ بمعنی قصد و چون آنرا بجهت تخم نگاهدارند گویا آهنگ حفظ آن کرده اند. (رشیدی) ، خلخال. پاآورنجن، دریچۀ کوچک. (برهان) ، شکنجه بود. و این مصحف پاهک و باهک است وآن نیز نه بمعنی شکنجه بلکه بمعنی مردمک چشم است
لغت نامه دهخدا
پاهنگ
((هَ))
پاسنگ. پاشنگ. پاچنگ. پازنگ. پاژنگ. پاجنگ، پای افزار، کفش
تصویری از پاهنگ
تصویر پاهنگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاشنگ
تصویر پاشنگ
(دخترانه)
خوشه انگور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
(دخترانه و پسرانه)
شاه + انگین ملکه زنبور عسل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاشنگ
تصویر پاشنگ
باشنگ، خوشۀ انگور آویزان از تاک، خوشۀ انگور که بر تاک خشک شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاژنگ
تصویر پاژنگ
دریچه، کفش
فرهنگ فارسی عمید
چوبی شبیه تخماق در دستگاه برنج کوبی که آن را با پا حرکت می دهند و شلتوک را با آن می کوبند تا برنج از پوست جدا شود، نوعی ساعت که پاندول آن شبیه پادنگ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسنگ
تصویر پاسنگ
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاهنگ، ورسنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالهنگ
تصویر پالهنگ
رشته، ریسمان یا تسمه ای که بر افسار اسب می بستند، کنایه از افسار، هر نوع رشته یا ریسمانی که با آن چیزی را می بستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پساهنگ
تصویر پساهنگ
دنبالۀ لشکر، ساقه، فوج پسین از لشکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاچنگ
تصویر پاچنگ
دریچه، روزن، سوراخ دیوار، برای مثال مال فراز آری و نگاه نداری / تا ببرند از در و دریچه و پاچنگ (ابوعاصم - شاعران بی دیوان - ۲۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
شهر و بندر جزیره سوماترا دارای 47000 تن سکنه و از صادرات آن قهوه است
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دنگ برنج کوبی پائی و دنگ چوبی باشد به هیأت سر و گردن اسب و چون پای بر یک سر آن نهند سر دیگر بلند شود و چون پای بردارند آن سر دیگر فرود آید و شلتوک کوفته شود و برنج از پوست برآید و برای جدا کردن پوست دیگر غلات نیز بکار است. پادنگه. نوع دیگر که با فشار آب حرکت کند آبدنگ نامیده شود، در اصطلاح ساعت سازان مقابل پاملخ
لغت نامه دهخدا
(ژَ)
بمعنی پاچنگ است که کفش و پاافزار باشد. (برهان). پازنگ. پوزار. پای افزار
لغت نامه دهخدا
(پَ هََ)
عنان و مهار و رسن. (آنندراج). پالاهنگ
لغت نامه دهخدا
(هََ گَ / گِ)
کفش و پای افزار، پابرنجن. پااورنجن. خلخال. (برهان) ، پوزار و صاحب فرهنگ رشیدی گوید:پاهنگه، پای برنجن و کفش. فردوسی گوید:
بدستان و دستینه در راز شد
بآهنگ پاهنگه دمساز شد.
و نظامی گوید:
برون کن پا از این پاهنگۀ تنگ
که کفش تنگ دارد پای را لنگ.
اما در اکثر نسخ بجای پاهنگه پاچیله مرقوم است - انتهی. چنانکه رشیدی متذکرشده است کلمه در شعر نظامی پاچیله یا پاچپله است و اما در شعر فردوسی مجعول و مصنوع است و چنین بیتی درفردوسی نیست
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاجنگ
تصویر پاجنگ
پاچنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پازنگ
تصویر پازنگ
پاچنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژنگ
تصویر پاژنگ
دریچه، و کفش هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادنگ
تصویر پادنگ
دنگ برنج کوبی پادنگه، (در اصطلاح ساعت سازان) مقابل پا ملخ
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه در یک کفه ترازو نهند به جهت برابر کردن با کفه دیگر، پایه ستون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
ملکه زنبور عسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاهنگ
تصویر پلاهنگ
عنان مهار رسن پالاهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساهنگ
تصویر پساهنگ
دنباله لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالنگ
تصویر پالنگ
دریچه کوچکی که به یک چشم از آن نگاه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالهنگ
تصویر پالهنگ
افسار، رشته، بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادنگ
تصویر پادنگ
((دَ))
دنگ برنج کوبی که با پا حرکت داده می شود، نوعی ساعت که پاندول آن مانند پادنگ باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاشنگ
تصویر پاشنگ
((شَ))
خیار بزرگ، هندوانه و کدو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاسنگ
تصویر پاسنگ
((سَ))
سنگ ترازو، پایه ستون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاچنگ
تصویر پاچنگ
((چَ))
پای افزار، کفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالهنگ
تصویر پالهنگ
((لَ هَ))
افسار، مهار، کمند
از زیر پالهنگ کسی در آمدن: از تسلط و فرمان کسی درآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
((هَ))
ملکه زنبور عسل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاژنگ
تصویر پاژنگ
((ژَ))
پای افزار، کفش، پاچنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
عقربه
فرهنگ واژه فارسی سره