جدول جو
جدول جو

معنی پاهنگ - جستجوی لغت در جدول جو

پاهنگ
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، ورسنگ
تصویری از پاهنگ
تصویر پاهنگ
فرهنگ فارسی عمید
پاهنگ
((هَ))
پاسنگ. پاشنگ. پاچنگ. پازنگ. پاژنگ. پاجنگ، پای افزار، کفش
تصویری از پاهنگ
تصویر پاهنگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاشنگ
تصویر پاشنگ
(دخترانه)
خوشه انگور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
(دخترانه و پسرانه)
شاه + انگین ملکه زنبور عسل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاچنگ
تصویر پاچنگ
دریچه، روزن، سوراخ دیوار، برای مثال مال فراز آری و نگاه نداری / تا ببرند از در و دریچه و پاچنگ (ابوعاصم - شاعران بی دیوان - ۲۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
چوبی شبیه تخماق در دستگاه برنج کوبی که آن را با پا حرکت می دهند و شلتوک را با آن می کوبند تا برنج از پوست جدا شود، نوعی ساعت که پاندول آن شبیه پادنگ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسنگ
تصویر پاسنگ
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاهنگ، ورسنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالهنگ
تصویر پالهنگ
رشته، ریسمان یا تسمه ای که بر افسار اسب می بستند، کنایه از افسار، هر نوع رشته یا ریسمانی که با آن چیزی را می بستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پساهنگ
تصویر پساهنگ
دنبالۀ لشکر، ساقه، فوج پسین از لشکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاشنگ
تصویر پاشنگ
باشنگ، خوشۀ انگور آویزان از تاک، خوشۀ انگور که بر تاک خشک شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاژنگ
تصویر پاژنگ
دریچه، کفش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالهنگ
تصویر پالهنگ
افسار، رشته، بند
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه در یک کفه ترازو نهند به جهت برابر کردن با کفه دیگر، پایه ستون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاجنگ
تصویر پاجنگ
پاچنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالنگ
تصویر پالنگ
دریچه کوچکی که به یک چشم از آن نگاه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادنگ
تصویر پادنگ
دنگ برنج کوبی پادنگه، (در اصطلاح ساعت سازان) مقابل پا ملخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
ملکه زنبور عسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژنگ
تصویر پاژنگ
دریچه، و کفش هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پازنگ
تصویر پازنگ
پاچنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاهنگ
تصویر پلاهنگ
عنان مهار رسن پالاهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساهنگ
تصویر پساهنگ
دنباله لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژنگ
تصویر پاژنگ
((ژَ))
پای افزار، کفش، پاچنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پادنگ
تصویر پادنگ
((دَ))
دنگ برنج کوبی که با پا حرکت داده می شود، نوعی ساعت که پاندول آن مانند پادنگ باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاشنگ
تصویر پاشنگ
((شَ))
خیار بزرگ، هندوانه و کدو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاسنگ
تصویر پاسنگ
((سَ))
سنگ ترازو، پایه ستون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاچنگ
تصویر پاچنگ
((چَ))
پای افزار، کفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالهنگ
تصویر پالهنگ
((لَ هَ))
افسار، مهار، کمند
از زیر پالهنگ کسی در آمدن: از تسلط و فرمان کسی درآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
((هَ))
ملکه زنبور عسل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهنگ
تصویر شاهنگ
عقربه
فرهنگ واژه فارسی سره