- پانسمان
- زخم بندی
معنی پانسمان - جستجوی لغت در جدول جو
- پانسمان
- مرهم گذاری
- پانسمان
- پوشش پارچه ای که برای محافظت از زخم روی آن بسته می شود
- پانسمان ((س ِ))
- شستن و بستن زخم و جراحت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن قسمت از دامن که بزمین نزدیکتر است
بازده، بهره وری
مجلس عوام، مجلس شورا، انجمن بزرگان مملکت
مهمانخانه
میزان و موفقیت در کار، بازده
فرانسوی چین خوردگی
خانه یا مؤسسه ای که در ازای دریافت ماهیانۀ مبلغ معینی، مسکن و خوراک در اختیار افراد قرار دهد
جایی که با پرداخت ماهیانه در آن مسکن گزینند و از کلیه امکانات آن برخوردار شوند، اقامتگاهی که از مسافران یا مشتریان خود به طور کامل یا نیمه کامل پذیرایی کند، مهمانکده، شبانه روزی (واژه فرهنگستان)
مجلس نمایندگان ملت در کشورهای مشروطه و جمهوری که در آنجا قوانین را تصویب می کنند و به کارهای قوۀ مجریه رسیدگی می کنند
کارکرد، بازده، در علم فیزیک نسبت کار مفید یک دستگاه به مقدار انرژی که در آن به کار می رود، بازده
پلیس، آژان
مسئله، موضوع
محافظ، مراقب، حارس، نگاهبان، نگهدار، قرقاول، حافظ
خانه با اهل خانه
مامور نیروی انتظامی و شهربانی سابق که وظیفه اش حفظ نظم و آرامش شهر است، نگهبان، محافظ، محافظت کننده
پاسبان فلک: کنایه از ستارۀ زحل، کیوان، کنایه از خادم پیر
پاسبان فلک: کنایه از ستارۀ زحل، کیوان، کنایه از خادم پیر
خانه، زن و فرزند، اهل خانه، برای مثال غریب اگرچه وزیر شه جهان باشد / همیشه میل دلش سوی خانمان باشد (ابن یمین - لغت نامه - خانمان) ، خانه و اسباب خانه، اسباب زندگانی
نگاهبان، محافظ، کسی که از طرف شهربانی مأمور حفظ نظم و آسایش شهر است، شب زنده دار
شستن و پاک کردن زخم بستن زخم زخم بندی کردن
Bandage
перевязывать
verbinden
перев'язувати
bandażować