جدول جو
جدول جو

معنی پانسمان - جستجوی لغت در جدول جو

پانسمان
زخم بندی
تصویری از پانسمان
تصویر پانسمان
فرهنگ واژه فارسی سره
پانسمان
مرهم گذاری
تصویری از پانسمان
تصویر پانسمان
فرهنگ لغت هوشیار
پانسمان
پوشش پارچه ای که برای محافظت از زخم روی آن بسته می شود
تصویری از پانسمان
تصویر پانسمان
فرهنگ فارسی عمید
پانسمان
((س ِ))
شستن و بستن زخم و جراحت
تصویری از پانسمان
تصویر پانسمان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پادامان
تصویر پادامان
آن قسمت از دامن که بزمین نزدیکتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راندمان
تصویر راندمان
بازده، بهره وری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارلمان
تصویر پارلمان
مجلس عوام، مجلس شورا، انجمن بزرگان مملکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانسیون
تصویر پانسیون
مهمانخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راندمان
تصویر راندمان
میزان و موفقیت در کار، بازده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیسمان
تصویر پلیسمان
فرانسوی چین خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانسیون
تصویر پانسیون
خانه یا مؤسسه ای که در ازای دریافت ماهیانۀ مبلغ معینی، مسکن و خوراک در اختیار افراد قرار دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارلمان
تصویر پارلمان
((لُ))
مجلس نمایندگان که وظیفه قانون گذاری را در کشور به عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
جایی که با پرداخت ماهیانه در آن مسکن گزینند و از کلیه امکانات آن برخوردار شوند، اقامتگاهی که از مسافران یا مشتریان خود به طور کامل یا نیمه کامل پذیرایی کند، مهمانکده، شبانه روزی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راندمان
تصویر راندمان
((دِ))
کارکرد، نتیجه کار
فرهنگ فارسی معین
مجلس نمایندگان ملت در کشورهای مشروطه و جمهوری که در آنجا قوانین را تصویب می کنند و به کارهای قوۀ مجریه رسیدگی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راندمان
تصویر راندمان
کارکرد، بازده، در علم فیزیک نسبت کار مفید یک دستگاه به مقدار انرژی که در آن به کار می رود، بازده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارسان
تصویر پارسان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی سیرجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اندمان
تصویر اندمان
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر طوس سردار ایرانی و از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارسمان
تصویر ارسمان
(پسرانه)
نام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاسبان
تصویر پاسبان
پلیس، آژان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرسمان
تصویر پرسمان
مسئله، موضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاسبان
تصویر پاسبان
محافظ، مراقب، حارس، نگاهبان، نگهدار، قرقاول، حافظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانمان
تصویر خانمان
خانه با اهل خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسبان
تصویر پاسبان
مامور نیروی انتظامی و شهربانی سابق که وظیفه اش حفظ نظم و آرامش شهر است، نگهبان، محافظ، محافظت کننده
پاسبان فلک: کنایه از ستارۀ زحل، کیوان، کنایه از خادم پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانمان
تصویر خانمان
خانه، زن و فرزند، اهل خانه، برای مثال غریب اگرچه وزیر شه جهان باشد / همیشه میل دلش سوی خانمان باشد (ابن یمین - لغت نامه - خانمان)، خانه و اسباب خانه، اسباب زندگانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسبان
تصویر پاسبان
نگاهبان، محافظ، کسی که از طرف شهربانی مأمور حفظ نظم و آسایش شهر است، شب زنده دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانمان
تصویر خانمان
((نْ یا نُ))
دار و ندار، خانه و هر آن چه که متعلق به آن است، خان و مان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پانسمان کردن
تصویر پانسمان کردن
شستن و پاک کردن زخم بستن زخم زخم بندی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانسمان کردن
تصویر پانسمان کردن
Bandage
دیکشنری فارسی به انگلیسی