معنی راندمان
- راندمان((دِ))
- کارکرد، نتیجه کار
واژههای مرتبط با راندمان
راندمان
- راندمان
- بازده، بهره وری
راندمان
- راندمان
- میزان و موفقیت در کار، بازده
راندمان
- راندمان
- کارکرد، بازده، در علم فیزیک نسبت کار مفید یک دستگاه به مقدار انرژی که در آن به کار می رود، بازده
راندمان
- راندمان
- بهرۀ کارکرد. نتیجۀ کار و کوشش. میزان موفقیت در کار. بازدِه. ضریب انتفاع. (واژه های فرهنگستان)
راندمان
- راندمان
- بازده، حاصل، عملکرد، کارآیی، کارکرد
راندگان
- راندگان
- جمع رانده: و گفت ای ملعون میخواهی ایمان آوری و تو از جملۀ راندگانی. (قصص الانبیاء ص 108). رجوع به رانده شود
رادمان
- رادمان
- دارمان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
اندمان
- اندمان
- از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر طوس سردار ایرانی و از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی
راندان
- راندان
- حاکم نشین ناحیۀ پوی دودم از استان ریوم فرانسه و دارای 1280 تن سکنه است