- پالیزگاه
- پالیززار پالیز جالیز فالیز
معنی پالیزگاه - جستجوی لغت در جدول جو
- پالیزگاه
- باغ، بوستان، پالیز، فالیز، باشنگان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصفیه خانه
هنگام پاییز وقت پاییز
پالیزبان
بستان بان، دهقان
محل صافی کردن نفت و امثال آن تصفیه خانه
سبزی کار، کسی که پیشه اش کاشتن خیار، خربزه، هندوانه و امثال آن ها است
پالیزبان، نگهبان پالیز، بوستان بان، باغبان
جای صاف کردن، تصفیه خانه، در علم شیمی محل تصفیه کردن نفت
باغبان، دشت بان، آهنگی از موسیقی قدیم
نگهبان پالیز، بوستان بان، باغبان، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مثال رونق پالیز رفت اکنون که بلبل نیم شب / بر سر پالیزبان کمتر زند «پالیزبان» (ضمیری - شاعران بی دیوان - ۳۰۸)
تصفیه خانه، محل تصفیه کردن
جای پالیدن و کاوش کردن
مقام، مقر
مقام، منصب، منزلت، قدر، رتبت، مقدار، مرتبه
محل استقرار نیروی نظامی، جا، مکان، کنایه از مقام، قدر، مرتبه، برای مثال از این هر یکی را یکی پایگاه / سزاوار بگزید و بنمود راه (فردوسی۴ - ۲۹) ، درگاه، آستانۀ خانه، جای پا
جا، مکان، مقام، مرتبه، حد، درجه، شایستگی