معنی پالایشگاه
پالایشگاه
((یِ))
تصفیه خانه
تصویر پالایشگاه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پالایشگاه
پالایشگاه
پالایشگاه
تصفیه خانه
فرهنگ واژه فارسی سره
پالایشگاه
پالایشگاه
محل صافی کردن نفت و امثال آن تصفیه خانه
فرهنگ لغت هوشیار
پالایشگاه
پالایشگاه
جای صاف کردن، تصفیه خانه، در علم شیمی محل تصفیه کردن نفت
فرهنگ فارسی عمید
پالایشگه
پالایشگه
پالایشگاه تصفیه خانه محل تصفیه نفت و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
پیرایشگاه
پیرایشگاه
دکان سلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
پیرایشگاه
پیرایشگاه
جای ستردن موی سر و صورت، دکان سلمانی، آرایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
پیرایشگاه
پیرایشگاه
دکان حلاق. جای موی سر ستردن. آنچه امروز آرایشگاه نام گرفته
لغت نامه دهخدا
پالیزگاه
پالیزگاه
پالیززار پالیز جالیز فالیز
فرهنگ لغت هوشیار
پالایشگر
پالایشگر
تصفیه کننده صافی کننده
فرهنگ لغت هوشیار