- پالاپال
- هیاهو آشفتگی
معنی پالاپال - جستجوی لغت در جدول جو
- پالاپال
- جستجو، کاوش، جستجو و کاوش میان چیزهای پراکنده و درهم ریخته، درهم ریختگی، شورش، آشوب،
برای مثال به فرّ و هیبت شمشیر تو قرار گرفت / زمانه ای که پرآشوب بود و پالاپال (دقیقی - ۱۰۳)
- پالاپال
- هیاهو، آشفتگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرو صدا هیاهو داد و بیداد شور و شغب
سروصدا، هیاهو، دادوبیداد
سخنی که فهمیده نشود، بلبله
مساوی
در حال پالودن و پالاییدن
ظرفی باشد مانند کفگیر که چیزهادر آن صاف کنند ظرفی که طباخان و حلواییان برای صاف کردن روغن و شیره و جز آن بر سر دیگ نهند آبکش ماشو ماشوب ترشی پالا پالاوان صافی
عمل دو کس یا دو کشور که طلبهای خود را بجای وامهایی که بهم دارند حساب کنند پابپا تهاتر، مبادله، هم بر: (لبی ز نان جنازه بگور کن ندهند و گر بباید با مرده خفت پایاپای) (سوزنی لغ)
همه سال سال بسال
سال به سال، همه ساله
ویژگی معامله ای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام می شود، داد و ستد جنسی، تهاتری
بسیار کثیر فراوان، پر مملو لبالب: سبب ظاهری آن بود که ظرف طبیعت خلفا از باده غفلت و غرور مالامال و زیاده از حد اعتدال شده... فراوان، بسیار و کثیر، پر و مملو، لبریز، لبالب
داد و ستد جنسی، معامله ای که در آن پول رد و بدل نشود
پر، لبریز
پر، لبریز، لبالب