عمل دو کس یا دو کشور که طلبهای خود را بجای وامهایی که بهم دارند حساب کنند پابپا تهاتر، مبادله، هم بر: (لبی ز نان جنازه بگور کن ندهند و گر بباید با مرده خفت پایاپای) (سوزنی لغ)
تهاتُر، پابپا، عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند، مبادله، هم بَر: لبی ز نان جنازه بگورکن ندهد وگر بباید با مرده خفت پایاپای، سوزنی
جستجو، کاوش، جستجو و کاوش میان چیزهای پراکنده و درهم ریخته، درهم ریختگی، شورش، آشوب، برای مِثال به فرّ و هیبت شمشیر تو قرار گرفت / زمانه ای که پرآشوب بود و پالاپال (دقیقی - ۱۰۳)