جدول جو
جدول جو

معنی پالادیو - جستجوی لغت در جدول جو

پالادیو
(یُ)
آنتونیو اسکار دو فراگزو، ژنرال و رجل سیاسی پرتقالی (1869- 1951). وی در سال 1928 بریاست جمهور رسید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالایه
تصویر پالایه
ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالاون، پالوانه، ترشی پالا، راوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالادیم
تصویر پالادیم
عنصر فلزی نقره فام، نرم و چکش خوار که در تهیۀ آلیاژها و ساخت ابزارهای جراحی کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالایش
تصویر پالایش
صاف کردن، صافی کردن، تصفیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالاری
تصویر پالاری
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پولادین
تصویر پولادین
آنچه از پولاد ساخته شود، به رنگ پولاد، کنایه از هر چیز سخت و محکم
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان باراندوز چای بخش حومه شهرستان ارومیه، واقع در 22 هزارگزی جنوب خاوری ارومیّه، در مسیر شوسۀ ارومیّه بمهاباد، جلگه، معتدل، مالاریائی، دارای 70 تن سکنه، آب آن از رود درین قلعه، محصول آنجا غلات و حبوبات و انگور و توتون و چغندر، شغل اهالی زراعت، صنایع دستی جوراب بافی و راه شوسه است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
بلندنظر، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پالاتین)
شاهزاده خانم پالاتین، لقب (شارلوت الیزابت باویر) و (آن دوگنزاک)
لغت نامه دهخدا
تلفظ فرانسوی (پالاتن)، یکی از تلال هفتگانه روم قدیم که شهر روم را نخست بر فراز آن تل ها بنا نهادند و بموجب روایات کهن مسکن رمولوس و اواندر بر فراز تل مزبور بوده است، از زمان اگوستوس تل ّ پالاسیوم مسکن امپراطوران گشت، ارتفاع این تل 15 گز و محیط آن 1744 گز است، (تمدن قدیم)، و رجوع به پالاتن شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
ولایتی است در آرژانتین در ایالت بوئنوس آیرس در 168 هزارگزی شهر بوئنوس آیرس
لغت نامه دهخدا
برنگ پولاد، فولادی، پولادی:
چون سنجق شاهیش بجنبد
پولادین صخره را بسنبد،
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دویدن بسوی بالا. شتافتن سوی علیا. صاعد شدن.
لغت نامه دهخدا
فلزی سفیدرنگ ومحکم از خواص آن نشف مولّد الماء (ئیدروژن) است و وزن مخصوص آن 11/9 و در 1500 درجه حرارت ذوب میشود
لغت نامه دهخدا
مجسمۀ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند، و بروایتی دیگر انه آنرا هنگام آتش سوزی ترواده به ایتالیا برد
لغت نامه دهخدا
امیل پالادیل قول ساز و موسیقی دان فرانسوی، مولد بسال 1844م، / 1259 هجری قمری در من پلیه و وفات در سنۀ 1926م، 1344/ هجری قمری وی آهنگهای ابتکاری دلکش دارد و از تصنیفات او اپرای پاتری است
لغت نامه دهخدا
تصویری از پولادی
تصویر پولادی
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالادن
تصویر پالادن
پالودن پالاییدن صاف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالاده
تصویر پالاده
اسب جنیبت اسب کوتل پالاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالاری
تصویر پالاری
ستون بزرگ شه تیر
فرهنگ لغت هوشیار
اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین
فرهنگ لغت هوشیار
پالودن تصفیه صافی کردن، توسعا وضع خط تصفیه (گناه و مانند آن)، آنچه بدان چیزی صافی کنند چون کفگیر حلواییان و مانند آن پالاوان پالاون پالونه، تراوش ترابش زهیدن زهش نتع، دفع کثافات بدن دفع فضول استفراغ ترشح، پارگینی که در فاضل آب حمام گرد آید گند آب حمام. یا پالایش نفت. تصفیه نفت. صافی کردن، تصفیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالایه
تصویر پالایه
آنچه بدان چیزی را صافی کنند پالونه صافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولادین
تصویر پولادین
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالادیوم
تصویر پالادیوم
عنصر فلزی نقره فام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالادیوم
تصویر کالادیوم
گوش پیل از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پولادین
تصویر پولادین
ساخته شده از پولاد، بسیار محکم، نیرومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالایش
تصویر پالایش
((یِ))
تصفیه کردن، صاف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالایه
تصویر پالایه
فیلتر، صافی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پالایش
تصویر پالایش
تصفیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پالایش
تصویر پالایش
Refinement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پالایش
تصویر پالایش
улучшение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پالایش
تصویر پالایش
Verfeinerung
دیکشنری فارسی به آلمانی