معنی پالادیم
- پالادیم
- عنصر فلزی نقره فام، نرم و چکش خوار که در تهیۀ آلیاژها و ساخت ابزارهای جراحی کاربرد دارد
واژههای مرتبط با پالادیم
پالادیوم
- پالادیوم
- عنصر فلزی نقره فام
پالادیوم
- پالادیوم
- فلزی سفیدرنگ ومحکم از خواص آن نشف مولّد الماء (ئیدروژن) است و وزن مخصوص آن 11/9 و در 1500 درجه حرارت ذوب میشود
پالادیوم
- پالادیوم
- مجسمۀ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند، و بروایتی دیگر اِنه آنرا هنگام آتش سوزی ترواده به ایتالیا برد
پالادیو
- پالادیو
- آنتونیو اسکار دو فراگزو، ژنرال و رجل سیاسی پرتقالی (1869- 1951). وی در سال 1928 بریاست جمهور رسید
پالادیل
- پالادیل
- امیل پالادیل قول ساز و موسیقی دان فرانسوی، مولد بسال 1844م، / 1259 هجری قمری در من پِلیه و وفات در سنۀ 1926م، 1344/ هجری قمری وی آهنگهای ابتکاری دلکش دارد و از تصنیفات او اپرای پاتری است
پولادین
- پولادین
- منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
پولادسم
- پولادسم
- اسبی که سم های سخت دارد
پولادین
- پولادین
- آنچه از پولاد ساخته شود، به رنگ پولاد، کنایه از هر چیز سخت و محکم
کالادیوم
- کالادیوم
- گوش پیل از گیاهان
