جدول جو
جدول جو

معنی پولادین

پولادین
ساخته شده از پولاد، بسیار محکم، نیرومند
تصویری از پولادین
تصویر پولادین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پولادین

پولادین

پولادین
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
پولادین
فرهنگ لغت هوشیار

پولادین

پولادین
آنچه از پولاد ساخته شود، به رنگ پولاد، کنایه از هر چیز سخت و محکم
پولادین
فرهنگ فارسی عمید

پولادین

پولادین
برنگ پولاد، فولادی، پولادی:
چون سنجق شاهیش بجنبد
پولادین صخره را بسنبد،
نظامی
لغت نامه دهخدا

پولادتن

پولادتن
آنکه تن سخت و اندام قوی دارد، برای مِثال همه خیل کابل شدند انجمن / بر آن کشته پیلان پولادتن (اسدی - ۲۳۱)
پولادتن
فرهنگ فارسی عمید

فولادین

فولادین
منسوب به فولاد، ساخته شده از فولاد، پولادین، فولادی
فولادین
فرهنگ فارسی معین

پولادتن

پولادتن
که تن سخت و قوی دارد:
همه خیل کابل شدند انجمن
بر آن کشته پیلان پولادتن.
اسدی
لغت نامه دهخدا

فولادین

فولادین
منسوب به فولاد، ساخته از فولاد، پولادی، فولادی، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پولادی

پولادی
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی
پولادی
فرهنگ لغت هوشیار