جدول جو
جدول جو

معنی پاساژ - جستجوی لغت در جدول جو

پاساژ
تیمچه
تصویری از پاساژ
تصویر پاساژ
فرهنگ واژه فارسی سره
پاساژ
گذرگاه، بازارچه
تصویری از پاساژ
تصویر پاساژ
فرهنگ لغت هوشیار
پاساژ
مکان وسیع سرپوشیده ای که در دو طرف یا گرداگرد آن مغازه، کارگاه یا دفتر کار وجود دارد
تصویری از پاساژ
تصویر پاساژ
فرهنگ فارسی عمید
پاساژ
معبر، گذرگاه، بازار سرپوشیده که دو طرف آن مغازه وجود دارد
تصویری از پاساژ
تصویر پاساژ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاساک
تصویر پاساک
(پسرانه)
نام برادرزاده داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماساژ
تصویر ماساژ
مشت و مال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاسار
تصویر پاسار
پامال، لگد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار
تصویر پاسار
لگد، پامال، پاسپار، تختۀ کلفت که نجار در بالا، پایین و وسط در به طور افقی کار می گذارد و تخته های نازک میانۀ در را به آن ها وصل می کند
پاسار کردن: پامال کردن، لگدکوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماساژ
تصویر ماساژ
مالش دادن ماهیچه های بدن که به منظور رفع خستگی، رفع اختلال یا حفظ سلامتی انجام می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاساژ
تصویر کاساژ
فرانسوی شکست (انکسار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماساژ
تصویر ماساژ
مالش، مشت و مال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار
تصویر پاسار
لگد، تیپا، کلاف افقی چارچوب در و پنجره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماساژ
تصویر ماساژ
مالش بدن کسی با سر انگشتان دست جهت رفع خستگی او، مشت و مال
فرهنگ فارسی معین