جدول جو
جدول جو

معنی پاساژ

پاساژ
معبر، گذرگاه، بازار سرپوشیده که دو طرف آن مغازه وجود دارد
تصویری از پاساژ
تصویر پاساژ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاساژ

پاساژ

پاساژ
مکان وسیع سرپوشیده ای که در دو طرف یا گرداگرد آن مغازه، کارگاه یا دفتر کار وجود دارد
پاساژ
فرهنگ فارسی عمید

پاسار

پاسار
لگد، پامال، پاسپار، تختۀ کلفت که نجار در بالا، پایین و وسط در به طور افقی کار می گذارد و تخته های نازک میانۀ در را به آن ها وصل می کند
پاسار کردن: پامال کردن، لگدکوب کردن
پاسار
فرهنگ فارسی عمید