- پاراج
- آنچه میهمانرا پیشکش آرند
معنی پاراج - جستجوی لغت در جدول جو
- پاراج
- آن چه میهمان را پیشکش آرند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معبر، گذرگاه
خطی که با امضا کشیده شود
زراعت آبی مقابل دیم
دایه شیر دهنده مرضعه، زنی که با زن تازه زا همپایی و معاونت کند، ماما ماماچه دایه ناف قابله
زری که بشاعران و مطربان دهند تا در جشن و مهمانی حاضر شوند پولی که با جرت قاصدان دهند پایمزد حق القدم
دایه و قابله را گویند
غارت، چپاول، تاختن، چپو کردن، به یغما بردن
زن پیر، پیرزال، گنده پیر، کمپیر
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاریاو، فاراب
غارت، ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، چپاول کردن، دزدیدن
تاراج کردن: غارت کردن
تاراج کردن: غارت کردن
ماما، قابله، زنی که به بچه شیر می دهد، دایه
پیرمرد
امضای اختصاری، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است)، پیش امضا (واژه فرهنگستان)
پاراو. فاراب، زراعت آبی، مقابل دیم
غارت، چپاول، یغما کردن، تاراجیدن
حق القدم، برای مثال لاجرم عاقبت به پارنجش / هم سلامت دهند و هم گنجش (نظامی۴ - ۵۷۵) ، پولی که به مطرب و نوازنده بدهند تا در جشن یا مجلس عروسی حاضر شود
امضای مختصر شده
دروغ لاینده
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگنگور، سگ انگور، روپاس، بارج، اورنج، اولنج، عنب الثعلب، لما، ثلثان، تاجریزی پیچ