جدول جو
جدول جو

معنی پازاج

پازاج
ماما، قابله، زنی که به بچه شیر می دهد، دایه
تصویری از پازاج
تصویر پازاج
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پازاج

پازاج

پازاج
دایه شیر دهنده مرضعه، زنی که با زن تازه زا همپایی و معاونت کند، ماما ماماچه دایه ناف قابله
فرهنگ لغت هوشیار

پازاج

پازاج
پازاچ، (رشیدی)، دایۀ شیردهنده، مرضعه، (برهان) :
بناز، مادر ایام طفل بخت ترا
بزرگ میکند اندر کنار چون پازاج،
منصور شیرازی،
، زنی که با زن نوزای همپائی و معاونت کند، (رشیدی)، ماما، ماماچه، (برهان)، دایۀ ناف، مام ناف، (جهانگیری)، قابله، (دهار) (برهان) :
گفتۀ من حلال زادۀ طبع
نبوم هر خشوک را پازاج،
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پازاچ

پازاچ
زنی که به زائو کمک می کند و بچۀ او را می گیرد، ماما، قابله، پیش نشین، دایه
پازاچ
فرهنگ فارسی عمید