- پادرد
- دردپا نقرس
معنی پادرد - جستجوی لغت در جدول جو
- پادرد
- دردی که از رماتیسم یا نقرس یا علت دیگر در پا پیدا شود، درد پا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دردی که از رماتیسم یا نقرس در پا پیدار شود
فرشی که پای در میاندازند، سنگی که پهلوی در میگذارند تا باد در را حرکت ندهد. کشیش و مبلغ مسیحی. در ایران چند پادری مشهورند که کتبی بر رد اسلام نوشته اند و علمای ایران نیز کتبی در رد ایشان تالیف کرده اند از آن جمله میرزا کریم خان و پسر او حاج محمد کریم خان رسایلی در رد پا دریان نوشته اند: (در این اوقات که پادریان عظام فر آنتونی و فر کلیستو و فرجو آن... بدینجا آمده بودند) (نامه شاه عباس کبیر به پاپ)
یاری دهنده، دستیار
پراندوه، پرمحنت
کشیش، عالم روحانی مسیحی، مبلّغ مسیحی. پادریان در زمان های قدیم در ایران تبلیغات بسیار برای مسیحیت کرده اند و کتاب هایی هم در رد اسلام نوشته اند
دردمند، پرغم مثلاً دل پردرد، عضو دردناک
پارچه یا فرشی که در میان دربند اتاق بیندازند، سنگی که پای در بگذارند
پایمرد، یاری دهنده، کمک کننده، مددکار، دستیار، دستگیر، شفیع، میانجی
تودۀ مردم، رعیت
مرد بی دندان
لاتینی کشیش