جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پادری

پادری

پادری
فرشی که پای در میاندازند، سنگی که پهلوی در میگذارند تا باد در را حرکت ندهد. کشیش و مبلغ مسیحی. در ایران چند پادری مشهورند که کتبی بر رد اسلام نوشته اند و علمای ایران نیز کتبی در رد ایشان تالیف کرده اند از آن جمله میرزا کریم خان و پسر او حاج محمد کریم خان رسایلی در رد پا دریان نوشته اند: (در این اوقات که پادریان عظام فر آنتونی و فر کلیستو و فرجو آن... بدینجا آمده بودند) (نامه شاه عباس کبیر به پاپ)
فرهنگ لغت هوشیار

پادری

پادری
کشیش، عالِم روحانی مسیحی، مبلّغ مسیحی. پادریان در زمان های قدیم در ایران تبلیغات بسیار برای مسیحیت کرده اند و کتاب هایی هم در رد اسلام نوشته اند
پادری
فرهنگ فارسی عمید

پادری

پادری
پارچه یا فرشی که در میان دربند اتاق بیندازند، سنگی که پای در بگذارند
پادری
فرهنگ فارسی عمید

پادری

پادری
فرشی که پای در می اندازند، سنگی که پای در می گذارند تا باد در را نبندد
پادری
فرهنگ فارسی معین

پادری

پادری
کشیشی انگلیسی که ظاهراً در مائۀ سیزدهم ردّی بر اسلام نوشته و ردودی نیز در ایران بر آن نوشته اند، و ظاهراً این کلمه عنوانی است دینی در مذهب ترسایان مانند کشیش و بطریق و غیره از پاتر لاطینی، در نامۀ شاه عباس کبیر به پاپ آمده است: در این اوقات که پادریان عظام فرآنتونی و فرکلیستو و فرجوآن ... بدینجا آمده بودند ... و فرآنتونی پادری را بازگردانیده ... فرستادیم
لغت نامه دهخدا

پادری

پادری
گستردنی خُرد که در آستانۀ در گسترند، سنگی که پهلوی در گذارند تا به باد نجنبد
لغت نامه دهخدا