- پاداس
- آسی که باغ پا بکار اندازند مقابل دستاس
معنی پاداس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دامی که از موی دم اسب درست میکنند و بر راه پرندگان مینهند تله دام، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر بهوای او در دام افتند خروهه ملواح
جزا، مکافات، سزا، قرض، اجر، ثواب، اجرت، مزد، عوض
آنکه پا دارد: مقابل بی پا، برقرار باقی جایگیر متمکن ثابت، معتبر با اعتبار با آبرو، توانگر ثروتمند، باوفا وفادار پایدار در دوستی، چوبدستی چماق عمود، اسب جلد و چابک، روز بیستم از ماههای ملکی
جایزه
فرانسوی کاخ
برقرار، ثابت، پابرجا، پاینده، باقی
پادار شدن: کنایه از پابرجا شدن، استوار شدن
پادار کردن: کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
پادار شدن: کنایه از پابرجا شدن، استوار شدن
پادار کردن: کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
مزد، سزای عمل، خواه نیک خواه بد، سزا، جزا، برای مثال درستش شد که هرچ او کرد بد کرد / پدر پاداش او بر جای خود کرد (نظامی۲ - ۱۲۶)
دامی که از موی دم اسب برای گرفتن پرندگان درست می کنند، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر به هوای او در دام بیفتند، حیله، نیرنگ، پایدام
جزا و کیفر چه خوب چه بد، مهر، کابین
پای دام، تله، دام، نوعی دام که از موی دم اسب درست کنند و در زمین بگسترانند تا پای پرندگان در آن گیر کند، مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند، هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند
پلاس، فرشی که از پشم به رنگ های مختلف می بافند و پرز ندارد، گلیم، جامۀ پشمی خشن و ستبر که قلندران و درویشان بر تن می کنند
Reward, Gratuity
чаевые , награда
Trinkgeld, (DE) Belohnung
чайові , нагорода
napiwek, (PL) nagroda
小费 , 相同
gorjeta, (PT) recompensa
mancia, (IT) ricompensa
gratificación, (ES) recompensa
gratification, (FR) récompense
fooi, (NL) beloning
ทิป , รางวัล
tip, (ID) hadiah
إعطاءٌ ,
टिप , पुरस्कार
טִיפּ , פרס
チップ , 報酬
팁 , 보상
bahşiş, (TR) ödül
bakshishi, (SW) thawabu
টিপ , পুরস্কার