- پاتروی
- فرانسوی گشتی
معنی پاتروی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توسرخ
میوه ای است از جنس مرکبات شبیه پرتقال و لیمو طعم آن ترش و شیرین است و گوشت آن سرخ است، توسرخ
زیرنویس
پاتنی
(قلمکار) در اصطلاح قلمکار سازان اصفهان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
فرانسوی میهن پرست بومخواه
لقب مشاوران مخصوص امپراتوران روم
پا ترس
فردای شب زفاف، روز بعد از عروسی، میز پای تخت
پاتابه
تو سرخ
پاپیروس، در گیلان توتون سیگار را گویند
شرحی که در پائین صفحه کتاب نوشته شود
عمل آنکه پاک رو باشد پارسایی
آنکه اندیشه ای پاک داردصاحب رای پاک پاکیزه رای دانا
پاکخو
تو سرخ
عمل راه رفتن، (تصوف) سلوک
که رویی چون پری دارد پریچهره زیبا روی خوبروی پریرخ پریرو
پیروی اتباع تبعیت متابعت
عمل پیشرو بجلو رفتن پیشرفت، ترقی ارتقا، پیشوایی قیادت: آلت خسروی و پیشروی همه داده است مر ترا یزدان. (فرخی)، تجاوز کردن از حد طبیعی
پیشرفت، پیش رفتن، پیشوایی، راهنمایی
آنچه مانند سر گاو باشد، گاوچهر، گاورنگ، برای مثال ببندت و آرد از ایوان به کوی / زند برسرت گرزۀ گاوروی (فردوسی - ۱/۶۱)
مقابل پیش روی، حرکت به عقب، پیروی، متابعت
شرح و تفسیری که در پایین صفحۀ کتاب نوشته شود، داستانی که در پایین صفحۀ روزنامه چاپ شود
در اصطلاح قلمکار سازان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
آن چه در پایین صفحه نوشته شود، نوشته، قصه ای که در چند شماره پیاپی یک روزنامه یا مجله منتشر شود
جشنی که روز بعد از عروسی می گیرند و عروس را بر تخت یا صندلی می نشانند و دوستان و کسان عروس وداماد برای آن ها هدیه می برند، وسیله ای که کنار تخت می گذارند
بادرنگ (گویش گیلکی) ترنج ترمل گوگرد
مرضی که پوست بدن را نرم و شل کند و به هندی (رد) گویند
ترشی
برنگ اترج رنگ بالنگ، قسمی از یاقوت که به رنگ اترج باشد