جدول جو
جدول جو

معنی پاتختی

پاتختی((تَ))
جشن روز بعد از عروسی، میزی که بر آن در شب عروسی ظرف پول می گذارند
تصویری از پاتختی
تصویر پاتختی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاتختی

پاتختی

پاتختی
جشنی که روز بعد از عروسی می گیرند و عروس را بر تخت یا صندلی می نشانند و دوستان و کسان عروس وداماد برای آن ها هدیه می برند، وسیله ای که کنار تخت می گذارند
فرهنگ فارسی عمید

پاتختی

پاتختی
میز پای تخت. میز شب که بر آن گلدان یعنی ظرف بول گذارند، فردای شب زفاف. روز بعد از عروسی، جشن فردای شب عروسی
لغت نامه دهخدا

پاتخت

پاتخت
کرسی. عاصمه. پایتخت. قطب. دارالملک. پادشائ-ی. حض-رت. واسطه. قاعده. قاعده ملک. قصَبه. مستق-ر. مقر. مستق-ر ملک. نشست. نشست گاه. دارالسلطنه. تختگاه. ام ّالبلاد. دارالأَماره. سریرگاه. دار مملکت. دارالمُلک
لغت نامه دهخدا

پادرختی

پادرختی
میوه های کرم خورده که پای درخت میافتد مقابل دستچین
پادرختی
فرهنگ لغت هوشیار