- ویرایش
تصحیح متن به لحاظ رسم الخط، جمله بندی، محتوا و مانند آن
معنی ویرایش - جستجوی لغت در جدول جو
- ویرایش((یِ))
زیاد یا کم کردن مطلب، تصحیح و تنقیح متن هایی که جهت چاپ و نشر آماده می کنند
- ویرایش
ادیت
- ویرایش
يحرّر
- ویرایش
Edition
- ویرایش
édition
- ویرایش
מהדורה
- ویرایش
ایڈیشن
- ویرایش
ฉบับ
- ویرایش
edisi
- ویرایش
toleo
- ویرایش
版
- ویرایش
版本
- ویرایش
판
- ویرایش
baskı
- ویرایش
সংস্করণ
- ویرایش
संस्करण
- ویرایش
edizione
- ویرایش
Ausgabe
- ویرایش
editie
- ویرایش
видання
- ویرایش
издание
- ویرایش
edycja
- ویرایش
edición
- ویرایش
edição
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(را یِ)
لغت نامه دهخدا
اسم مصدر پیراستن. عمل پیراستن. پیراهش. (برهان). تحلی. مطلق زینت کردن: رسولان مبهوت و مدهوش در آرایش آن بزم و پیرایش آن مجلس بماندند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 345).
قبای زر چو در پیرایش افتد
ازو هم زربود کارایش افتد.
نظامی.
برین گوشه رو می کند دستکار
بر آن گوشه چینی نگارد نگار
نبینند پیرایش یکدگر
مگر مدت دعوی آید بسر.
نظامی.
، هرس. عمل بریدن نازیبا: فرخو، پیرایش تاک رز، زینت دادن سر با کاستن از موی، دباغت. آش کردن پوست، عمل پرداختن و ساختن و معد و مهیا کردن. (آنندراج)
قبای زر چو در پیرایش افتد
ازو هم زربود کارایش افتد.
نظامی.
برین گوشه رو می کند دستکار
بر آن گوشه چینی نگارد نگار
نبینند پیرایش یکدگر
مگر مدت دعوی آید بسر.
نظامی.
، هرس. عمل بریدن نازیبا: فرخو، پیرایش تاک رز، زینت دادن سر با کاستن از موی، دباغت. آش کردن پوست، عمل پرداختن و ساختن و معد و مهیا کردن. (آنندراج)
زینت دادن بکاستن، زینت کردن (مطلقا) آراستن: رسولان مبهوت و مدهوش در آرایش آن بزم و پیرایش آن مجلس بماندند، دباغت آش کردن پوست، آماده کردن ساختن
زیب، زیور، تزیین، مزین، آرایش
