آنکه همواره شرائط وفا به جای آورد. باوفا. وفادار: از خودسری و خودرایی کار آلتوم وفاکیش اوفاد وفاق به نفاق و شقاق مبدل گشت. (عالم آرای عباسی چ امیرکبیر ج 1 ص 228 از فرهنگ فارسی معین)
آنکه همواره شرائط وفا به جای آورد. باوفا. وفادار: از خودسری و خودرایی کار آلتوم وفاکیش اوفاد وفاق به نفاق و شقاق مبدل گشت. (عالم آرای عباسی چ امیرکبیر ج 1 ص 228 از فرهنگ فارسی معین)
افواج: افاکیل من کذا، ای افواج منه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افواج و گروهها. (از ناظم الاطباء) ، کنایه از نشیب و فراز و یک قرار نماندن. (آنندراج) (بهار عجم) : ببین مدار مه و مهر و بیوفائی گل ز دولتی مشو ایمن که افت و خیز ندارد. محسن تأثیر (از آنندراج). نفس بسینۀ اعدا ز هیبت کند به افت و خیز تردد چو نبض منشاری. طالب آملی (از بهار عجم)
افواج: افاکیل من کذا، ای افواج منه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). افواج و گروهها. (از ناظم الاطباء) ، کنایه از نشیب و فراز و یک قرار نماندن. (آنندراج) (بهار عجم) : ببین مدار مه و مهر و بیوفائی گل ز دولتی مشو ایمن که افت و خیز ندارد. محسن تأثیر (از آنندراج). نفس بسینۀ اعدا ز هیبت کند به افت و خیز تردد چو نبض منشاری. طالب آملی (از بهار عجم)