پختن، مادۀ خوراکی را روی آتش گذاشتن و حرارت دادن تا قابل خوردن شود، طبخ کردن، نرم و قابل خوردن شدن مواد غذایی توسط حرارت، طبخ شدن ، اشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن
پختن، مادۀ خوراکی را روی آتش گذاشتن و حرارت دادن تا قابل خوردن شود، طبخ کردن، نرم و قابل خوردن شدن مواد غذایی توسط حرارت، طبخ شدن ، اشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن
چیزی را آتش زدن یا در آتش انداختن که بسوزد، آتش زدن در چیزی با حرارت زیاد سبب آسیب یا آزار شدن کنایه از اثر گذاشتن، تاثیر گذاشتن کنایه از تباه کردن، ضایع ساختن
چیزی را آتش زدن یا در آتش انداختن که بسوزد، آتش زدن در چیزی با حرارت زیاد سبب آسیب یا آزار شدن کنایه از اثر گذاشتن، تاثیر گذاشتن کنایه از تباه کردن، ضایع ساختن
یکی از پادشاهان روم قدیم است که پس از مسیح تا عصر پیغمبر اسلام در شام حکومت کرده است وی پس از لاون و پیش از انسطاس بمدت 18 سال حکومت کرد، (از تاریخ طبری چ نلدکه ج 2 ص 743)
یکی از پادشاهان روم قدیم است که پس از مسیح تا عصر پیغمبر اسلام در شام حکومت کرده است وی پس از لاون و پیش از انسطاس بمدت 18 سال حکومت کرد، (از تاریخ طبری چ نلدکه ج 2 ص 743)
وزانیدن. متعدی وزیدن. به وزیدن داشتن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : نمانم به ایران زمین بار و برگ بریشان وزانم یکی باد مرگ. فردوسی. باد میوزانیم و نبات میرویانیم و آب میرانیم. (کتاب المعارف). چون باد و هوا و آب که خوش میوزانی و میرویانی و ایشان را از تو هیچ خبر نی. (کتاب المعارف)
وزانیدن. متعدی وزیدن. به وزیدن داشتن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : نمانم به ایران زمین بار و برگ بریشان وزانم یکی باد مرگ. فردوسی. باد میوزانیم و نبات میرویانیم و آب میرانیم. (کتاب المعارف). چون باد و هوا و آب که خوش میوزانی و میرویانی و ایشان را از تو هیچ خبر نی. (کتاب المعارف)