معنی جزاندن - فرهنگ فارسی عمید
معنی جزاندن
- جزاندن
- دل کسی را سوزاندن، کسی را آزار و اذیت کردن چنان که دل سوخته و اندوهگین شود
تصویر جزاندن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جزاندن
جهاندن
- جهاندن
- جهاند خواهد جهاند بجهان جهاننده جهانده بجستن واداشتن پرش دادن به جست و خیز وادار کردن
فرهنگ لغت هوشیار