چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، سبزه زار، چرام، مسارح، چراجای، چراخوٰار، چراخور کاه، علف برای مثال چو حیوانی ست مانده در بیابان / ز بخت بد نه آب و نه چرامین (شمس فخری - لغت نامه - چرامین)
چَراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، عَلَفزار، مَرتَع، چَرازار، سَبزِه زار، چَرام، مَسارِح، چَراجای، چَراخوٰار، چَراخور کاه، علف برای مِثال چو حیوانی ست مانده در بیابان / ز بخت بد نه آب و نه چرامین (شمس فخری - لغت نامه - چرامین)
قصبه ای از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 29هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 2هزارگزی جنوب راه باغ بهادران به گردنه سرخ واقع است. جلگه و معتدل است و 3702 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش فرعی است. این قصبه در حدود بیست باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
قصبه ای از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 29هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 2هزارگزی جنوب راه باغ بهادران به گردنه سرخ واقع است. جلگه و معتدل است و 3702 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش فرعی است. این قصبه در حدود بیست باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
بمعنی چرام است که چراگاه و علفزار باشد. (برهان). چراگاه. (جهانگیری). چرام و چراگاه و علفزار. (ناظم الاطباء). چرام. (فرهنگ نظام). چراگه. مرتع: حسود شاه را در باغ امید نمانده است از ثمر غیر از سبد چین چو حیوانیست مانده در بیابان ز بخت بد نه آب و نه چرامین. شمسی فخری (از جهانگیری). ، علف. (صحاح الفرس). بمعنی کاه و علف که به حیوان دهند اصح است. (بهارعجم) (انجمن آرا) (آنندراج). علوفه. (ناظم الاطباء). رجوع به چراگاه و چراگه و چرام شود
بمعنی چرام است که چراگاه و علفزار باشد. (برهان). چراگاه. (جهانگیری). چرام و چراگاه و علفزار. (ناظم الاطباء). چرام. (فرهنگ نظام). چراگه. مرتع: حسود شاه را در باغ امید نمانده است از ثمر غیر از سبد چین چو حیوانیست مانده در بیابان ز بخت بد نه آب و نه چرامین. شمسی فخری (از جهانگیری). ، علف. (صحاح الفرس). بمعنی کاه و علف که به حیوان دهند اصح است. (بهارعجم) (انجمن آرا) (آنندراج). علوفه. (ناظم الاطباء). رجوع به چراگاه و چراگه و چرام شود
برهم زن. برهم زننده. متفرق کننده. پریشان کننده: با لشکرت چه حاجت رفتن به جنگ دشمن تو خود بچشم و ابرو برهمزن سپاهی. سعدی. آن که برهمزن جمعیت ما شد یارب تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن. ؟
برهم زن. برهم زننده. متفرق کننده. پریشان کننده: با لشکرت چه حاجت رفتن به جنگ دشمن تو خود بچشم و ابرو برهمزن سپاهی. سعدی. آن که برهمزن جمعیت ما شد یارب تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن. ؟
جمع واژۀ فرمان. این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج). جمع واژۀ فرمان فارسی است. (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود
جَمعِ واژۀ فرمان. این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج). جَمعِ واژۀ فَرَمان فارسی است. (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود
قصبۀ ورامین مرکز بخش ورامین، تابع شهرستان تهران، در 42هزارگزی جنوب خاوری تهران و در مرکز جلگۀ ورامین واقع و هوای آن گرم معتدل است. سکنۀ آن 4522 تن است. آب آن از 3 رشته قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات، صیفی، هندوانه، خربزه و خیار و شغل اهالی زراعت و کسب است. در حدود 20 باب دکاکین مختلف دارد. ادارات دولتی ورامین عبارتند از: ادارۀ بخشداری، کلانتری، دفتر دارائی، دادگستری، فرهنگ، پزشک بهداری، دستۀ ژاندارمری، پست. و به وسیلۀتلفن با تهران مربوط است و یک دبستان دخترانه و یک پسرانه دارد. راه به تهران شوسه است و همه روزه ماشین رفت و آمد مینماید. آثار باستانی ورامین مطابق اطلاعاتی که از باستان شناسی گرفته شده به شرح زیر است. 1- مسجد جمعه. تاریخ بنا 703- 716 هجری قمری (1304- 1316 میلادی) بانی بنا سلطان الجایتو خدابنده آن را شروع نموده و در عهد پسر و جانشین او ابوسعید در 722 هجری قمری مطابق کتیبۀ ایوان دخول به اتمام رسیده است. تاریخ کتیبۀ پای گنبد 726 هجری قمری است. در تاریخ 815 هجری قمری در زمان سلطنت شاهرخ ترمیماتی در بنا شده است. 2- مقبرۀ علاءالدین. آغاز ساختمان 675 و پایان آن 688 هجری قمری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبۀ ورامین مرکز بخش ورامین، تابع شهرستان تهران، در 42هزارگزی جنوب خاوری تهران و در مرکز جلگۀ ورامین واقع و هوای آن گرم معتدل است. سکنۀ آن 4522 تن است. آب آن از 3 رشته قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات، صیفی، هندوانه، خربزه و خیار و شغل اهالی زراعت و کسب است. در حدود 20 باب دکاکین مختلف دارد. ادارات دولتی ورامین عبارتند از: ادارۀ بخشداری، کلانتری، دفتر دارائی، دادگستری، فرهنگ، پزشک بهداری، دستۀ ژاندارمری، پست. و به وسیلۀتلفن با تهران مربوط است و یک دبستان دخترانه و یک پسرانه دارد. راه به تهران شوسه است و همه روزه ماشین رفت و آمد مینماید. آثار باستانی ورامین مطابق اطلاعاتی که از باستان شناسی گرفته شده به شرح زیر است. 1- مسجد جمعه. تاریخ بنا 703- 716 هجری قمری (1304- 1316 میلادی) بانی بنا سلطان الجایتو خدابنده آن را شروع نموده و در عهد پسر و جانشین او ابوسعید در 722 هجری قمری مطابق کتیبۀ ایوان دخول به اتمام رسیده است. تاریخ کتیبۀ پای گنبد 726 هجری قمری است. در تاریخ 815 هجری قمری در زمان سلطنت شاهرخ ترمیماتی در بنا شده است. 2- مقبرۀ علاءالدین. آغاز ساختمان 675 و پایان آن 688 هجری قمری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
کنده شدن چیزی از جایش جدا شدن، بر آمدن مقابله کردن، یا ورآمدن پس کسی. از عهده مقابله با او برآمدن، آماده شدن خمیر برای نان: این خمیر ورآمده است ببر نانوایی بده بپزند، چاق شدن
کنده شدن چیزی از جایش جدا شدن، بر آمدن مقابله کردن، یا ورآمدن پس کسی. از عهده مقابله با او برآمدن، آماده شدن خمیر برای نان: این خمیر ورآمده است ببر نانوایی بده بپزند، چاق شدن
جمع متهم، پسماران چفته مندان داغیان جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متهم، پسماران چفته مندان داغیان جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)