شهری که دارا آن را بنا کرده. (از ولف). ظاهراً این شهر به اهواز بوده است: یکی شارسان کرد زرنوش نام به اهواز گشتند از او شادکام کسی را که درویش بد داد داد به خواهندگان گنج آباد داد. فردوسی
شهری که دارا آن را بنا کرده. (از ولف). ظاهراً این شهر به اهواز بوده است: یکی شارسان کرد زرنوش نام به اهواز گشتند از او شادکام کسی را که درویش بد داد داد به خواهندگان گنج آباد داد. فردوسی
دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه. در 11هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. دارای 1634 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آنجاغلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن شوسه است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه. در 11هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. دارای 1634 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آنجاغلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن شوسه است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
ورش. واداشتن کسی را. (از اقرب الموارد). اغراء. (اقرب الموارد). ورغلانیدن. (ناظم الاطباء) ، وارد شدن بر کسانی به هنگام خوردن طعام تا با آنان غذا خورد بدون آنکه دعوت شده باشد. (از اقرب الموارد). بر طعام خوردن طفیلی کردن. (تاج المصادر بیهقی). ناخوانده برآمدن بر قوم در وقت خوردن. (ناظم الاطباء) ، گرفتن طعام و به حرص تمام خوردن آن را. (اقرب الموارد). گرفتن غذا و گویند با ولع و حرصی تمام خوردن آن را تا آنجا که از شدت حرص و میل به طعام خود را نیز مکرم و محترم ندارد. (از اقرب الموارد). گرفتن چیزی از طعام را. (ناظم الاطباء) ، آزمند شدن و طمع ورزیدن چیزی را و در پی کارهای دون شدن. (از اقرب الموارد). رجوع به ورش شود
ورش. واداشتن کسی را. (از اقرب الموارد). اغراء. (اقرب الموارد). ورغلانیدن. (ناظم الاطباء) ، وارد شدن بر کسانی به هنگام خوردن طعام تا با آنان غذا خورد بدون آنکه دعوت شده باشد. (از اقرب الموارد). بر طعام خوردن طفیلی کردن. (تاج المصادر بیهقی). ناخوانده برآمدن بر قوم در وقت خوردن. (ناظم الاطباء) ، گرفتن طعام و به حرص تمام خوردن آن را. (اقرب الموارد). گرفتن غذا و گویند با ولع و حرصی تمام خوردن آن را تا آنجا که از شدت حرص و میل به طعام خود را نیز مکرم و محترم ندارد. (از اقرب الموارد). گرفتن چیزی از طعام را. (ناظم الاطباء) ، آزمند شدن و طمع ورزیدن چیزی را و در پی کارهای دون شدن. (از اقرب الموارد). رجوع به ورش شود