شکایت نمودن بی خوابی و جز آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکایت کردن از امری، یقال: لایتوجد سهر لیله، ای لایشکو ما مسه من مشقه. (از اقرب الموارد) ، اندوهگین شدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دوست داشتن آن زن را: توجد بفلانه، احبها. (از اقرب الموارد)
شکایت نمودن بی خوابی و جز آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکایت کردن از امری، یقال: لایتوجد سهر لیله، ای لایشکو ما مسه من مشقه. (از اقرب الموارد) ، اندوهگین شدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دوست داشتن آن زن را: توجد بفلانه، احبها. (از اقرب الموارد)
ایجادکننده. به هستی درآورنده ایجادکننده و پدیدآورنده. (ناظم الاطباء). پدیدآورنده. (از یادداشت مؤلف) : خلق حق افعال ما راموجد است فعل ما آثار خلق ایزد است. مولوی. که تو پاکی از خطر وز نیستی نیستان را موجد و مغنیستی. مولوی. ، از خود پیداکننده چیزی را. (غیاث) (آنندراج). ایجادکننده، واﷲ هوالموجد، خداوند عالم است یابنده و پدیدآورنده از خود و مخترع. ج، موجدان. (ناظم الاطباء). آفریننده. ابداع کننده. مبدع. خالق. آفریدگار. خدا: شکر و سپاس موجدی را که از... (سندبادنامه ص 2)
ایجادکننده. به هستی درآورنده ایجادکننده و پدیدآورنده. (ناظم الاطباء). پدیدآورنده. (از یادداشت مؤلف) : خلق حق افعال ما راموجد است فعل ما آثار خلق ایزد است. مولوی. که تو پاکی از خطر وز نیستی نیستان را موجد و مغنیستی. مولوی. ، از خود پیداکننده چیزی را. (غیاث) (آنندراج). ایجادکننده، واﷲ هوالموجد، خداوند عالم است یابنده و پدیدآورنده از خود و مخترع. ج، موجدان. (ناظم الاطباء). آفریننده. ابداع کننده. مبدع. خالق. آفریدگار. خدا: شکر و سپاس موجدی را که از... (سندبادنامه ص 2)