جدول جو
جدول جو

معنی واگیر - جستجوی لغت در جدول جو

واگیر
ویژگی بیماری که از یکی به دیگری سرایت می کند
تصویری از واگیر
تصویر واگیر
فرهنگ فارسی عمید
واگیر
سرایت کننده، ساری، مسری
تصویری از واگیر
تصویر واگیر
فرهنگ لغت هوشیار
واگیر
((حامص))
سرایت، (دسته عزاداری) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را، ورزشی است پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود، ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و دیگر
تصویری از واگیر
تصویر واگیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واگیری
تصویر واگیری
سرایت (مرض)
فرهنگ لغت هوشیار
سرایت (مرض، درجه، خطی که بامداد و جز آن بر چوب کشند و طول و عرض مطلوب را بدان مقیاس کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هواگیر
تصویر هواگیر
اوج گیر، به هوا پرنده، در هوا صید شده، هوایی، آرزومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورگیر
تصویر ورگیر
(پسرانه)
مترجم (نگارش کردی: وهرگ)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاگیر
تصویر پاگیر
هر چیز که پایه آن گیر کند
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه جایی را اشغال کند جای گیر متحیز، شاغل. جا گرفتن، تاثیر کردن، موثر شدن، بدل نشستن، املایی از (جای گیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاگیر
تصویر جاگیر
جای گیر، پرحجم، جاگیر، کسی یا چیزی که در جایی قرار گرفته و جای خود را محکم کرده باشد، پذیرفته، مورد قبول، مؤثر، جانشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاگیر
تصویر جاگیر
آن چه جایی را اشغال کند، شاغل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاگیر
تصویر پاگیر
آنچه پا به آن گیر کند، کنایه از آنچه انسان به آن پابند شود، کنایه از پای بند، مقید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اگیر
تصویر اگیر
وج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگیردار
تصویر واگیردار
مرضی که از بیمار به دیگران سرایت کند ساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگیر داشتن
تصویر واگیر داشتن
ساری بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگیردار
تصویر واگیردار
مرضی که از بیمار به دیگران سرایت کند، ساری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واگیرداری
تصویر واگیرداری
Contagiousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
संक्रामकता
دیکشنری فارسی به هندی
সংক্রামকতা
دیکشنری فارسی به بنگالی