شگفت انگیز مثلاً چشمان جادویی، ساحری، جادوگری، برای مثال خمار در سر و دستش به خون مشتاقان / خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول (سعدی۲ - ۴۸۰) جادویی کردن: سحر کردن، جادو کردن
شگفت انگیز مثلاً چشمان جادویی، ساحری، جادوگری، برای مِثال خمار در سر و دستش به خون مشتاقان / خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول (سعدی۲ - ۴۸۰) جادویی کردن: سِحر کردن، جادو کردن
مرادف بازگوی، بازگفتن حرف شنیده را که مردم با هم گویند، باز دادن جواب از گنبد و حمام، (آنندراج) : در این گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام، زلالی (آنندراج)، ، در اصطلاح موسیقی، جماعۀ خوانندگان چون حاضر شوند نقشی را که جماعۀ اول تمام کنند همان نقش را جماعۀ دوم سر کنند، (آنندراج)
مرادف بازگوی، بازگفتن حرف شنیده را که مردم با هم گویند، باز دادن جواب از گنبد و حمام، (آنندراج) : در این گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام، زلالی (آنندراج)، ، در اصطلاح موسیقی، جماعۀ خوانندگان چون حاضر شوند نقشی را که جماعۀ اول تمام کنند همان نقش را جماعۀ دوم سر کنند، (آنندراج)
باز گفت سخن شنیده، بازتاب صوت در داخل گنبد حمام یا درکوه: (درین گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام) (زلالی آنند)، تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده میشود توسط دسته دیگر
باز گفت سخن شنیده، بازتاب صوت در داخل گنبد حمام یا درکوه: (درین گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام) (زلالی آنند)، تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده میشود توسط دسته دیگر