بخشنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). دهنده. عطاکننده. جوانمرد. سخی. باسخاوت. (ناظم الاطباء). معطی: توئی وهاب مال و جز تو واهب توئی فعال جود و جز تو فاعل. منوچهری. گوئی هست کف ّ واهب او قهرمان خزانۀ وهاب. سوزنی. ای جود ملک واهب رزقی و جهان را امید به تست و تو ضماندار وفائی. خاقانی. به تصدیقی که دارد راهب دیر به توفیقی که بخشد واهب خیر. نظامی
بخشنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). دهنده. عطاکننده. جوانمرد. سخی. باسخاوت. (ناظم الاطباء). معطی: توئی وهاب مال و جز تو واهب توئی فعال جود و جز تو فاعل. منوچهری. گوئی هست کف ّ واهب او قهرمان خزانۀ وهاب. سوزنی. ای جود ملک واهب رزقی و جهان را امید به تست و تو ضماندار وفائی. خاقانی. به تصدیقی که دارد راهب دیر به توفیقی که بخشد واهب خیر. نظامی
گیاه نخست برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و در اقرب الموارد آمده است: گیاهی که روی زمین را بپوشاند. و معنی گیاه نخست برآمده را در ذیل ’وداس’ بدینسان آورده است: هر آن گیاه که روی زمین را بپوشاند و شاخه های آن هنوز منشعب نشده باشد اما در همان وضع انبوه و به هم پیچیده باشد
گیاه نخست برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و در اقرب الموارد آمده است: گیاهی که روی زمین را بپوشاند. و معنی گیاه نخست برآمده را در ذیل ’وِداس’ بدینسان آورده است: هر آن گیاه که روی زمین را بپوشاند و شاخه های آن هنوز منشعب نشده باشد اما در همان وضع انبوه و به هم پیچیده باشد
کسی که بگزد چیزی را با دندان پیشین. در نفرین گویند: لااطعمه اﷲ الا ضاهساً و لاسقاه الاّ فارساً، یعنی بخوراند خدای او را اندک از نبات که بمقدم دهان خائیده شود و بنوشاند او را آب خالص بی آمیغ شیر یعنی شیر میسر نشود او را. (منتهی الارب)
کسی که بگزد چیزی را با دندان پیشین. در نفرین گویند: لااطعمه اﷲ الا ضاهساً و لاسقاه ُ الاّ فارساً، یعنی بخوراند خدای او را اندک از نبات که بمقدم دهان خائیده شود و بنوشاند او را آب خالص بی آمیغ شیر یعنی شیر میسر نشود او را. (منتهی الارب)
ظاهراً جمع واژۀ ناهسه است، اما در فرهنگهای عربی به دسترس ما چنین جمعی دیده نشد: به ضیافت خانه عقارب نواهس و حیات لواحس بشتافت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 456). و رجوع به نهس شود
ظاهراً جَمعِ واژۀ ناهسه است، اما در فرهنگهای عربی ِ به دسترس ما چنین جمعی دیده نشد: به ضیافت خانه عقارب نواهس و حیات لواحس بشتافت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 456). و رجوع به نَهْس شود