- واعظین
- جمع واعظ، پند بدان اندرز گویان جمع (عربی) واعظ در حالت نصبی وجری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی واعظین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برسازها
اخیر، آخرین، نهایی، آخر
پدر و مادر
دو ارش، دو بازو، دو بازو بند دو ساعد دو بازو، دو بازو بند
آخرین، پایانی، آخر، مؤخّر، اخیر، بازپسین، پسین
جمع طاعون، مرگی ها
جمع قاعده، سترون ها، نبلان
جمع متعظ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع ماعون، مانه ها، کاچار ها، اسباب و لوازم خانه
جمع واقف، آگاهان ور ستادگران جمع (عربی) واقف در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع واضع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراهعات این قاعده نکنند)
فرانسوی زیبا پونه خار گوله (گویش گیلکی) خارگله گربه گیا سنبل الطیب
جمع والد، زاینیتاران، زی آوران
جمع واجد، دارندگان توانگران دوستاران توانایان جمع واجد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعت این قاعده نکنند)
آخرین، متاخر، پس، آخر
چوبی کمه دو سر آن باریک و میانش ضخیم است و خمیر نان را بوسیله آن تنک سازند، جمع وارد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : (... اخبار واردین بمسامع امرا عظام رسید)
جمع وارث، رخنبران ریگبران جمع وارث. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
چربی معدنی از تصفیه روغنهای سنگین، جسمی است سفید رنگ بغلظت پیه خوک، و در ترکیب داروها و روغنهای طبی بکار میرود
پدر و مادر
مادۀ روغنی بی بو، بی رنگ و غیرسمّی که از نفت استخراج می شود و در تهیۀ مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد
مونث واعی بنگرید به واعی و آواز، شیون نیوه (نوحه) مونث واعی: حافظ نگاهدارنده، شنونده شنوا: (گرچه ناصح را بود صد داعیه پند را اذنی بباید واعیه) (مثنوی)
سخنران، سخنور
جمع عین، فراخ، چشم
وعظ کننده، پند دهنده، اندرز دهنده
شنونده، درک کننده، حفظ کننده، قیّم و حافظ
نگاه دارنده، نگاهبان
پند دهنده، نصیحتگو، نصیحت کننده
نگاهدارنده، حافظ، شنونده، گوش دهنده