جدول جو
جدول جو

معنی واعی

واعی
شنونده، درک کننده، حفظ کننده، قیّم و حافظ
تصویری از واعی
تصویر واعی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با واعی

واعی

واعی
نگهدارنده، (غیاث اللغات) (آنندراج)، نگهبان، حافظ، (از ناظم الاطباء)، والی، (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، قیم: واعی الیتیم، یادگیرنده، (غیاث اللغات) (آنندراج)، شنونده، (اقرب الموارد)، گوش دهنده:
اذن مؤمن وحی ما را واعی است
آنچنان گوشی قرین داعی است،
مولوی
لغت نامه دهخدا