جدول جو
جدول جو

معنی وارینان - جستجوی لغت در جدول جو

وارینان
دهی است از دهستان جلگه شهرستان گلپایگان واقع در 9 هزارگزی جنوب شرقی گلپایگان و 7 هزارگزی جنوب مشرق راه شوسۀ گلپایگان به خوانسار، ناحیه ای است هموار، گرم سیر و مالاریایی با 127 تن سکنه، از آب چاه و قنات مشروب میشود، محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات است، شغل اهالی زراعت و گله داری است و آن ناحیه دارای راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باریکان
تصویر باریکان
(پسرانه)
دماغه کوه (نگارش کردی: باریکان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باریسان
تصویر باریسان
(پسرانه)
نام قبیله ایی ازکردها (نگارش کردی: باسان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باریزان
تصویر باریزان
(دخترانه)
رواج، برکت (نگارش کردی: باژان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بادینان
تصویر بادینان
(پسرانه)
منان، نام عشیرهایی معروف در کردستان، نام منطقه ای در کردستان، یکی از لهجه های زبان کردی (نگارش کردی: بادینان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از واراندن
تصویر واراندن
باز راندن، دفع کردن، دور ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والریان
تصویر والریان
سنبل الطّیب، گیاهی علفی و خودرو با ساقۀ راست، برگ های متقابل دندانه دار و گل های سفید معطر که بلندیش تا یک متر می رسد و ریشۀ آن دارای اسانس، اسید والرینیک، اسیدمالیک و مواد قندی است که در طب به کار می رود، علف گربه
فرهنگ فارسی عمید
(ری)
معرب کاروان است. (از فرهنگ وصاف) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَوْ وَ)
جمع واژۀ اولین: خدای تعالی او را خبر داد از خبر اولینان و آخرینان. (ابوالفتوح ج 3 ص 319). او را بر مقام تمنا کنند اولینان و آخرینان. (تفسیر ابوالفتوح ج 3 ص 379)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد است که 242 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
سواریان. دهی از دهستان راهجرد است که در بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم واقع است و 746 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در سغد، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
لارجان، ناحیۀ رسوبی مثلثی که رود هراز پس از طی قوسی در جنوب کوه دماوند و تشکیل دادن قوسی و سیر بطرف شمال عبور از تنگه های متعدد تشکیل میدهد که شهر آمل در آن مثلث بنا شده است، این ناحیه را به چهار قسمت می توان تقسیم کرد:
1 - آمل، 2 - لاریجان، 3 - رستاق، 4 - دلارستاق، لاریجان، از شمال محدود است به آمل و از مشرق به بندپی و از جنوب به دماوند و از مغرب به دلارستاق و به چندبلوک جدا مانند چلاو و امیریه در مشرق رود هراز و بالا لاریجان که درۀ اصلی رود هراز است تقسیم میشود، ناحیۀ لاریجان دارای آبهای فراوان و بواسطۀ خاکهای آتشفشانی بسیار حاصلخیز و به همین جهت قرای متعدد داردکه نزدیک بهم و در کنار رود هراز و شعب آن ساخته شده و اغلب آنها قدیمی میباشد و بواسطۀ مجاورت کوه دماوند چشمه های آب معدنی فراوان دارد، قریۀ مهم آن اسک است که در کنار رود هراز واقع شده و در دامنۀ کوه دماوند قریۀ رینه و امیریه و دامنه است، اهالی لاریجان بیشتر به گله داری و مال داری و تجارت مشغول هستند، چشمه های آب معدنی معروف این ناحیه عبارت است از چشمۀ آب گرم گوگردی در دامنۀ شرقی کوه دماوند که حمامی معروف به حمام شاه عباسی دارد و مردم از آن استفاده میکنند و علاوه بر آن چاله های دیگری در حوالی چشمه کنده اند که در موقع لزوم در آنها آب انداخته و استحمام می کنند، اهالی اعتقاد غریبی به آب گرم مزبور دارند و اگر چه آن فقط برای امراض جلدی مفید است ولی عموم مرضائی که دارای امراض جلدی نیستند برای معالجه واستحمام به آنجا میروند، دیگر چشمۀ آب آهن که در قسمت مرتفعتری واقع شده و برای کم خونی مفید است، دیگرچشمۀ اسک که در قریۀ اسک واقع است و دارای گاز کربنیک بسیار و املاح مختلفه است، در مغرب اسک چشمۀ دیگری موسوم به آب فرنگی است، به طورکلی باید متوجه بودکه چون طرز استفادۀ از این آبها مطابق قواعد علمی و صحی نیست از هیچ یک از آنها امید بهبود و معالجۀ قطعی نمی توان انتظار داشت مگر در صورتی که مانند دیگرممالک در سر هر یک از آنها بناهای لازمه برای استفادۀ از آبها ساخته شود و فوائد هر یک از آنها را نیز بطور واضح معلوم کنند، (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 295)
لغت نامه دهخدا
حاکم نشین ناحیۀ ’اردن’ بخش ’سدان’ در ساحل ’شیر’ مصب ’موز’، سکنه 2700 تن (تجمع 2400 تن)، کار خانه ریسندگی پشم دارد
شهری از ایتالیا در ایالت ’تورن’ در ساحل رود ’پو’، سکنۀ 7000 تن، کار خانه ریسندگی ابریشم دارد
لغت نامه دهخدا
شاهزادگان کارینیان شاخه ای از خانوادۀ ’ساووا’که به سال 1831 ’با شارل - البرت’ بتخت سلطنت ’ساردنی’ و سپس به سال 1861 بتخت سلطنت ایتالیا رسیدند
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 54هزارگزی شمال باختری تربت جام و 15هزارگزی باختر مالرو عمومی تربت جام به فریمان، کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 634 تن است، قنات دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
در حال خار کندن:
کف چرخ زنان بر می، می رقص کنان در دل
دل خارکنان از رخ، گلزار نمود اینک.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
شهری به ایتالیا که در جنوب شرقی میلان واقع است و 13200 تن سکنه دارد، در این نقطه در سال 1515م، فرانسوای اول بر سویسیها غلبه کرد و همچنین در سال 1859 مارشال فرانسوی ’براگه دیلیه’ اتریشی ها را شکست داد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
شهری است که در 1929 میلادی بر طبق قرارداد لاتران فرمانروایی پاپ بر آن به رسمیت شناخته شد، دارای 525 تن جمعیت است، قصرها و باغهای واتیکان داخل در آن است، در اطراف آن نیز کلیساهایی دیده میشود، کلیسای پترس قدیس نیز درهمان جاست، جمعیت این شهر در اعلام المنجد 1000 تن نوشته شده است، این شهر بر فراز مرتفعات مونت ماریو بنا شده و نام آن را از نام یک آبادی قدیمی مربوط به عهد اتروسک ها موسوم به واتیکوم گرفته اند، قیاصرۀ روم در این محل آبادی فراوان کردند، آگری پین و نرون باغهایی در آنجا ایجاد کردند و کالیگولا سیرکی درآن بساخت و ظاهراً پس از آنکه پترس یکی از حواریان مسیح آنجا را جهت اقامت خود برگزید بر اهمیت و احترام آن افزوده شد و تا سال 1309 میلادی مقر پاپ در این شهربود، در این سال پاپ کلمان پنجم کرسی ریاست روحانی را به فرانسه انتقال داد و در شهر آوینیون بنشست، پاپ ’گرگوار’ یازدهم در سال 1377 میلادی به دعوت مردم رم بدانجا بازگشت و مجدداً رم مقر پاپ گردید، از سال 1780 میلادی که رم پایتخت ایتالیا گردید، مقر پاپ و حوزۀ ریاست او به همان ناحیۀ واتیکان محدود ماند، این شهر در حکم یک دولت مستقل مذهبی محسوب میشود که مساحت آن 44 هکتار بیشتر نیست و در ناحیۀ شمال غربی شهر رم قرار دارد، واتیکان امروز به عنوان یک دولت در بیشتر پایتخت های دنیا نمایندگان مذهبی دارد که در حکم نمایندگان سیاسی میباشند
کاخ پاپها در رم و مشتمل است بر مجموعه ای از قصرها و کلیساهای کوچک که از ادوار مختلف بر جای مانده وهر یک دارای خصوصیت و طرح خاصی است، در آنجا راهروهای نقاشی شده، مجسمه ها و آثار باستانی وجود دارد، کتاب خانه آن دارای 67000 نسخۀ خطی و تقریباً 500000 نسخۀ چاپی است، کلیسای مشهور سیکستین نیز در این کاخ است، تالارهای رافائل که شامل 52 پردۀ نقاشی وی و شاگردانش میباشد و اطاقهای چهارگانه آثار او نیز در آنجا است، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(دارْ)
نوعی دارو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است، سرزمینی است کوهستانی با آب و هوائی معتدل و 20 تن سکنه، آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است، مزارع اسپرک، زینسان، میان، سیان، پورک، کلاته غلام و حاجی قربان جزء همین ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ زَ)
رجوع به ارفئنان شود، ارقان طعام، نیک مرغن کردن آن (؟). (منتهی الارب) : ارقن الطعام، رواه بالدسم. (تاج العروس) ، آلوده شدن بزعفران
لغت نامه دهخدا
شهرکیست بناحیت پارس اندر میان کوه نهاده، سردسیر، جائی آبادان و با کشت و برز و نعمت بسیار و مردم بسیار. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: تاریک + ’ان’، پسوند زمان، مانند: بامدادان، صبحگاهان، سحرگاهان، چاشتگاهان) بهنگام تاریکی، (ترجمه دیاتسارون ص 364) رجوع به ’آن’ در همین لغت نامه و حاشیۀ برهان قاطع چ معین (آن) شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ارنگۀ کرج از شهرستان تهران واقع در 25 هزارگزی شمال شرقی کرج و کنار جادۀ کرج به چالوس در درۀ رود کرج، ناحیه ای است سردسیر و دارای 1068 تن سکنه است، آب آن از رود کرج و چشمه سار تأمین میشود و محصول آن غلات و میوه و لبنیات و عسل و دارای باغهای میوه است، شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و گیوه سازی است دارای دبستان و راه ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 66 هزارگزی شمال خاور کنگان کنارراه عمومی کنگان به پشتکوه در جلگه واقع است، هوایش معتدل و دارای 485 تن سکنه میباشد، آبش از قنات و محصولش غلات، خرما و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان طهران که در 3 هزارگزی جنوب مرکز بخش و یک هزارگزی جنوب راه فرعی شهرک به صمغآباد قرار دارد، منطقه ای است سردسیر با 286 تن سکنه، صنایع دستی اهالیش قالیچه و گلیم، و کرباس بافی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
بارینال صابی، رجوع به وینال و ص 226 الجماهر شود، دوباره خوردن، ملاقی شدن، مقابل شدن، (غیاث اللغات)، برخوردن، تصادف کردن، روبرو شدن، تصادم، دچار شدن و پیوستن بچیزی:
از آن روزبانان ناپاک مرد
تنی چند روزی بدو بازخورد،
فردوسی،
بیامد که جوید ز گردان نبرد
نگهبان لشکر بدو بازخورد،
فردوسی،
بهم بازخوردند هر دوسپاه
شماساس با قارن کینه خواه،
فردوسی،
چون به ایشان بازخورد آسیب شاه شهریار
جنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان باد رم،
عنصری،
همی خواست یاری بزاری و درد
ز ناگه نریمان بدو بازخورد،
اسدی (گرشاسب نامه)،
، رسیدن، نازل شدن، فرودآمدن:
پیر شدم از دم دولت همی
محنت ناگاه بمن بازخورد،
مسعود سعد،
هم بازخورد بتو بلائی آخر
وندر تو رسد ز من دعائی آخر،
(سندبادنامه ص 185)،
شارک رعنا بچمن بازخورد
چشم به رخسارۀ گل سرخ کرد،
امیرخسرو (از آنندراج)،
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 342 شود
لغت نامه دهخدا
از قرای مالین در نواحی هرات، (از معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160)
لغت نامه دهخدا
شورای واتیکان شورای مخصوصی که پاپ پی نهم در 8 دسامبر 1869 میلادی در تالار کلیسای پترس قدیس در واتیکان تشکیل داد تا در مورد جنگهای بین پروس و فرانسه اظهار نظر کند، این شورا تا 20 اکتبر 1870 ادامه داشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از واراندن
تصویر واراندن
باز راندن وضع کردن: (خوب واراندن) : (عاز لا نشان از وغا واراندند تا چنین حیز و مخنث ماندند) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والریان
تصویر والریان
سنبل الطیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاریوان
تصویر قاریوان
پارسی تازی گشته کاروان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریکان
تصویر تاریکان
بهنگام تاریکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارفینان
تصویر ارفینان
رمیدن، باز آرمیدن، فرو نشستن خشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریکان
تصویر تاریکان
به هنگام تاریکی
فرهنگ فارسی معین