فرانسوی جور، گوناگونی، جور نما نمایش رنگارنگ گوناگونی تنوع. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است، نمایشی متنوع و دارای بخشهای مجزا مانند: ساز و آواز کنسرت رقص و تاتر
فرانسوی جور، گوناگونی، جور نما نمایش رنگارنگ گوناگونی تنوع. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است، نمایشی متنوع و دارای بخشهای مجزا مانند: ساز و آواز کنسرت رقص و تاتر
ملا وارسته، صاحب تذکرۀ نصرآبادی آرد: اصلش از ایل چگنی است. امام قلی بیک نام داشت خیالش از نظم غرابت داشت مدتها درهند بود. سفر بسیار کرده و شعر بسیار گفته و سوانح سفر خویش را نوشته بود سپس به اصفهان آمده و در اوایل جلوس شاه عباس ثانی در مجلس راه یافته. و بر سبیل مضحکه به امیر مظفر ترک گفتگوهای درشت نموده. بعد از آن به یزد رفته در آنجا زبان به هجو میرزامظفر گشوده و مثنوی نمکینی در آن باب گفته و پس از آن به اصفهان دلالی زغال و هیمۀ میدان کهنه را به وظیفۀ خود گذرانیده و در سنۀ 1025 فوت شد. از اشعارش این است: ای ز آتش عذار تو گلها شراره ها چشم ترا فریب و فسون از اشاره ها از بس که چرخ کشتی دریادلان شکست این بحر یک سفینه شد از تخته پاره ها. به سنگ کم ترازوی کرم را سر فروناید من از بهر همین بر دوش دارم کوه عصیان را. آنکه پر جستیم و کم دیدیم در کار است و نیست نیست در معنی بجز انسان که بسیار است و نیست. چشمی که افتد از گل رویت به روی گل پای برهنه ای است که بر خار میرود. بر ماست منتی همه کس را چرا که ما ممنون آن کسیم که ممنون آن نه ایم. در مدح ذوالفقارخان بیک لر بیگی قندهار گفته است: ای شأن حیدری ز نشان تو آشکار نام تو در نبرد کند کار ذوالفقار. شاه را در کف او جوهر اقبال بلند ذوالفقاراست به دست علی عمرانی. در مدح محمدقلی سلیم گفته است: دخلی که نکردی به کلام الله است بیتی که نبرده ای تو بیت الله است. (از تذکرۀ نصرآبادی ص 1335). ورجوع به مجمع الفصحا ج 2 ص 51 و آتشکده ص 23 شود صاحب تذکرۀ صبح گلشن درباره وی چنین آرد: نواب حفیظ خان دهلوی به معاضدت نواب عبدالصمد خان، بازویش قوی بود. دلم قربان زخم ناوک او که صیاد من آن ابرو کمان است. (تذکرۀ صبح گلشن چ هند ص 580)
ملا وارسته، صاحب تذکرۀ نصرآبادی آرد: اصلش از ایل چگنی است. امام قلی بیک نام داشت خیالش از نظم غرابت داشت مدتها درهند بود. سفر بسیار کرده و شعر بسیار گفته و سوانح سفر خویش را نوشته بود سپس به اصفهان آمده و در اوایل جلوس شاه عباس ثانی در مجلس راه یافته. و بر سبیل مضحکه به امیر مظفر ترک گفتگوهای درشت نموده. بعد از آن به یزد رفته در آنجا زبان به هجو میرزامظفر گشوده و مثنوی نمکینی در آن باب گفته و پس از آن به اصفهان دلالی زغال و هیمۀ میدان کهنه را به وظیفۀ خود گذرانیده و در سنۀ 1025 فوت شد. از اشعارش این است: ای ز آتش عذار تو گلها شراره ها چشم ترا فریب و فسون از اشاره ها از بس که چرخ کشتی دریادلان شکست این بحر یک سفینه شد از تخته پاره ها. به سنگ کم ترازوی کرم را سر فروناید من از بهر همین بر دوش دارم کوه عصیان را. آنکه پر جستیم و کم دیدیم در کار است و نیست نیست در معنی بجز انسان که بسیار است و نیست. چشمی که افتد از گل رویت به روی گل پای برهنه ای است که بر خار میرود. بر ماست منتی همه کس را چرا که ما ممنون آن کسیم که ممنون آن نه ایم. در مدح ذوالفقارخان بیک لر بیگی قندهار گفته است: ای شأن حیدری ز نشان تو آشکار نام تو در نبرد کند کار ذوالفقار. شاه را در کف او جوهر اقبال بلند ذوالفقاراست به دست علی عمرانی. در مدح محمدقلی سلیم گفته است: دخلی که نکردی به کلام الله است بیتی که نبرده ای تو بیت الله است. (از تذکرۀ نصرآبادی ص 1335). ورجوع به مجمع الفصحا ج 2 ص 51 و آتشکده ص 23 شود صاحب تذکرۀ صبح گلشن درباره وی چنین آرد: نواب حفیظ خان دهلوی به معاضدت نواب عبدالصمد خان، بازویش قوی بود. دلم قربان زخم ناوک او که صیاد من آن ابرو کمان است. (تذکرۀ صبح گلشن چ هند ص 580)
ریخته. بازریخته. دوباره ریخته. واریز شده. تفریغ شده. تسویه شده. رجوع به واریختن شود، جائی که شیب آن از یکسوست نه از چندسو. (از یادداشتهای مؤلف) : شیروانی واریخته (در اصطلاح بنایان). (از یادداشتهای مؤلف)
ریخته. بازریخته. دوباره ریخته. واریز شده. تفریغ شده. تسویه شده. رجوع به واریختن شود، جائی که شیب آن از یکسوست نه از چندسو. (از یادداشتهای مؤلف) : شیروانی واریخته (در اصطلاح بنایان). (از یادداشتهای مؤلف)
مضمحل، متلاشی شده. (ناظم الاطباء) ، در تداول زنان سست و بی نیروی کار و بی فکرو جز آن: خاله وارفته. (از یادداشتهای مؤلف). شل وول. بی دست و پا. بی سر و زبان. بی جربزه. و رجوع به وارفتن شود، گداخته. (ناظم الاطباء)
مضمحل، متلاشی شده. (ناظم الاطباء) ، در تداول زنان سست و بی نیروی کار و بی فکرو جز آن: خاله وارفته. (از یادداشتهای مؤلف). شل وول. بی دست و پا. بی سر و زبان. بی جربزه. و رجوع به وارفتن شود، گداخته. (ناظم الاطباء)
لاشارتیه (لاشاریته - سور - لوار) مرکز کمون نیور از اروندیسمان کن است و در ساحل رود لوار واقع شده، 5500 تن جمعیت دارد. محصولات عمده آن عبارتند از انواع شرابها اره، پارچه، شبکلاه و خزآلات. دارای کلیسیای زیبایی است متعلق به قرن دوازدهم
لاشارتیه (لاشاریته - سور - لوار) مرکز کمون نیور از اروندیسمان کن است و در ساحل رود لوار واقع شده، 5500 تن جمعیت دارد. محصولات عمده آن عبارتند از انواع شرابها اره، پارچه، شبکلاه و خزآلات. دارای کلیسیای زیبایی است متعلق به قرن دوازدهم
حب السلاطین را گویند که مرادف با حب الخطایی است و آن دانه کرچک هندی است. بر گرفته از یونانی باتو (گویش شیرازی) به تازی (حب السلاطین) از گیاهان کرچک هندی
حب السلاطین را گویند که مرادف با حب الخطایی است و آن دانه کرچک هندی است. بر گرفته از یونانی باتو (گویش شیرازی) به تازی (حب السلاطین) از گیاهان کرچک هندی