- واده
- اصل بنا شالده ماده، بصورت پسوند آید بمعنی فوق خانواده کدواده کواده
معنی واده - جستجوی لغت در جدول جو
- واده ((دِ))
- اصل، بنا، شالوده، به صورت پسوند آید به معنی فوق، خانواده، کواده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یک کرم ریزه
توشه سفر
نوه، فرزند زاده، فرزند فرزند
باده ها، در تصوف آنچه به طور ناگهانی از عالم غیب به قلب سالک وارد می شود، خواه موجب نشاط و سرور شود، خواه سبب غم و اندوه، جمع واژۀ باده و بادهه
خمیر خشکی که از آن آبکامه سازند
چوب آستان در خانه، چوبی که پاشنه در بر آن میگردد چوب زیرین در فرودین، مقابل بلندین
فرزند فرزند، نوه
زاد، توشه، توشۀ سفر
مایه
اعطا
حرف آوا دار
کلمه، لغت
مونث
ابتدایی
چراگاه
شراب و می را گویند
فایده، نفع، سود
تولد یافته متولد شده، پیدا شده، فرزند. یا زاده خاطر آنچه زاده طبیعت باشد مانند: صوت و عمل شخص، نظم و نثر. یا زاده دهان (دهن) سخن (نیک یا بد) یا زاده شش روزه دو جهان و مخلوقات آنها یا زاده مریخ آهن (بمناسبت انتساب آن به مریخ)
بی نقش و نگار، قماش خالی از نقوش
زن فربه
شاهراه
تند و تیز