جدول جو
جدول جو

معنی فواده

فواده((فَ دَ یا دِ))
فوده، خمیر خشکی که از آن آبکامه سازند
تصویری از فواده
تصویر فواده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فواده

فواده

فواده
خمیر خشکی را گویند که ازآن آبکامه سازند، و آبکامه خورشی است که از ماست و شیر و تخم سپند سوختنی و خمیر خشک سازند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

فواکه

فواکه
جمعِ واژۀ فاکهه، میوه، تخمدان بارور شده و رسیدۀ گل که دانه ها را در بر می گیرد، به ویژه درصورتی که دارای گوشته باشد، بار، بر، ثمر
فواکه
فرهنگ فارسی عمید

بواده

بواده
باده ها، در تصوف آنچه به طور ناگهانی از عالم غیب به قلب سالک وارد می شود، خواه موجب نشاط و سرور شود، خواه سبب غم و اندوه، جمعِ واژۀ بادِه و بادهَه
بواده
فرهنگ فارسی عمید