جدول جو
جدول جو

معنی هوچقان - جستجوی لغت در جدول جو

هوچقان
دهی است از بخش مرکزی شهرستان مرند، دارای 1630 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هولان
تصویر هولان
(پسرانه)
چوگان بازی (نگارش کردی: هان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوزان
تصویر هوزان
(دخترانه و پسرانه)
یاد گرفتن، نرگس نو شکفته، بسیار دانا، شاعر قصیده سرا، شخصی که از حادثه ای باخبر است (نگارش کردی: هزان، هژان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هومان
تصویر هومان
(پسرانه)
نیک اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوران
تصویر هوران
(دخترانه و پسرانه)
آفتاب (نگارش کردی: هران)، مرغزار کوچک در کوهستان (نگارش کردی: ههوران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از همچنان
تصویر همچنان
همان گونه مانند آن، به آن روش، همان طور
فرهنگ فارسی عمید
(هََ ءَ)
دهی است از طسوج ابرشتجان. (تاریخ قم ص 114)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان با 280 تن سکنه، آب آن از رود خانه اوغان و محصول آن برنج، غلات، ابریشم، توتون سیگار و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و چادرشب است، و از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نوعی از سرخ رنگ میباشد، (آنندراج)، میوۀ درخت عرعر، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مزقان. و رجوع به موزغان و موزیکان شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به هورقان که قریه ای است در نزدیکی مرو به هفت فرسنگی، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
کوهی است در مغرب چهارمحال بختیاری، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهر کرد که در 18 هزارگزی باختر شهرکرد و 6 هزارگزی راه نافچ به سامان واقع است. جایی است کوهستانی معتدل و دارای 2656 تن سکنه. از چشمه و قنات مشروب میشود و محصول عمده اش غله، انگور و صنایع دستی مردم قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
از قرای مرو است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ)
نام یکی از دهات طالقان بوده است. (از نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 66)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ / مِ)
گاوچران. رجوع به گاوچران و گاوچرانی و گوچرانی شود
لغت نامه دهخدا
لفظ ترکی است به معنی خرگوش، از لغات ترکی نوشته شد، (غیاث اللغات) (ازآنندراج)، و امروز خرگوش را توشان و دوشان گویند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی جزء بخش کن شهرستان تهران. دارای 1395 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و رود محلی. محصول آنجا غلات، گردو، سیب، گلابی، آلبالو، قلمستان و صیفی. زارعین مزرعۀ دوچناران ساکن سولقان هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان فراهان علیا بخش فرمهین است که در شهرستان اراک واقع است، دارای 685 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)، پوران دختر کسری آن را بنا کرده است، (تاریخ قم ص 78)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی از دهستان سامن شهرستان ملایر است که 1820 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
شهری از خراسان که تا نیشابور سی وهشت فرسنگ مسافت دارد و تا هری سی فرسنگ. (نزهه القلوب ج 3 چ لیدن صص 177- 178)
لغت نامه دهخدا
موش، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان گله زن است که در بخش خمین شهرستان محلات واقع است و 247 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است به مرو. (منتهی الارب). قریه ای است از نواحی مرو، و از مرو پنج فرسخ فاصله دارد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان شمیل که در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع است و 261 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران با 291 تن سکنه، آب آن از چشمه و رود خانه محلی شاهرود و محصول آنجا غلات، انگور، گردو، بنشن و شغل اهالی زراعت است، عده ای از سکنه برای تأمین معاش به تهران ومازندران میروند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)، جمع واژۀ ودّ، (منتهی الارب)، رجوع به ’ود’ و ’ودید’ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از همچنان
تصویر همچنان
همانطور، چنان که بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقان
تصویر توقان
تاسگی، ور نزدگی (ورن شهوت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سچقان
تصویر سچقان
ترکی موش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوقان
تصویر طوقان
ترکی شاهباز از مرغان شکاری فرانسوی تازی گشته نکرنگی از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوچان
تصویر قوچان
غوچان خبوشان نام شهری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوزان
تصویر هوزان
محرف ومصحف موژان و موجان گل نرگس نیم شکفته را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوشقان
تصویر جوشقان
پارسی اسنت جوشخان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همچنان
تصویر همچنان
کماکان
فرهنگ واژه فارسی سره
بوالهوس، حشری، شهوتران، عیاش، هوسباز
فرهنگ واژه مترادف متضاد