- هولان (پسرانه)
- چوگان بازی (نگارش کردی: هان)
معنی هولان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نیک اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه، از شخصیتهای شاهنامه
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
یاد گرفتن، نرگس نو شکفته، بسیار دانا، شاعر قصیده سرا، شخصی که از حادثه ای باخبر است (نگارش کردی: هزان، هژان)
شغال، گرگ
فرانسوی غلتان
تگوری گردیدن ترکتازی تاخت و تاز گشتن گرد بر آمدن گردیدن دور زدن، تاختن تاخت زدن، تاخت و تاز. خاک، سنگریزه ها که باد از جائی بجائی برد
ترکی شونده
پیل زهره تازی از گیاهان چکیده پیل زهره در چشم کشند
کمند
کمند، طنابی بلند با سری حلقه مانند برای گرفتار کردن انسان یا حیوان، آنچه به وسیلۀ آن کسی را اسیر و گرفتار کنند، دام مثلاً پسرک سرانجام در در کمند او افتاد، زلف، گیسو
اسب تاختن، تاخت و تاز کردن، کنایه از گردیدن، دور زدن، حرکت کردن، کنایه از قدرت نمایی، کنایه از خودنمایی
دارویی که برای معالجۀ لقوه به کار می رفته
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
تازی گشته گور خر هندی
فرانسوی تازی گشته کبک آمریکایی از پرندگان
جنس نر از گیاه اسل نی بوریا، دارویی که از بیخ درخت شمشاد سازند
معده موجودات اهریمنی
محرف ومصحف موژان و موجان گل نرگس نیم شکفته را گویند
خوار و ذلیل شدن، خواری، ذلت، سستی و سبکی
آسان گشتن سبک شدن، خواری نرم وآسان گشتن، سبک گریدن، نرمی وآسانی، سبکی، خواری ذلت: هر کرا در دل هوای تست ایمن از هوان هر کرا در جان وفای تست فارغ از وفات. (انوری)