- هوردخت (دخترانه)
- دختر خورشید، دختری زیبا چون خورشید
معنی هوردخت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدبخت، تیره بخت، شوریده بخت، شوراختر، شورطالع، برای مثال شوربختان به آرزو خواهند / مقبلان را زوال نعمت و جاه (سعدی - ۶۳)
جای دور، برای مثال ز بانگ سگان کآمد از دوردست / رمیدند گرگان و روباه رست (نظامی۵ - ۹۶۶) ، چیزی که نزدیک نباشد، آنچه در دسترس نباشد
بدبخت، بداختر، شوربخت، تیره بخت، نگون بخت، بی طالع
بدبخت، بی طالع، تیره بخت
پردخته یا پر دخت بودن، تهی بودن خالی بودن
آفتاب درخشان، آفتاب عالم تاب، خورشید رخشان
کارگری که زیردست استاد کار می کند، دستیار، معاون
از یاهردستی. ازهرصنف ازهرقسم: (دیگر روز فوجی قوی ازاعیان بیرون آمدند: علویان وقضات وایمه وفقها وبزرگان وبسیارمردم عامه از هردستی اتباع ایشان)