مدبر و بدبخت. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). بدبخت و بی طالع. (ناظم الاطباء). تیره بخت: کنند این و آن خوش دگرباره دل وی اندر میان کوربخت و خجل. (بوستان). ، نمام وسخن چین، جاسوس. (ناظم الاطباء)
بدبختی. ادبار. (فرهنگ فارسی معین). تیره بختی: روز خفاش است کور از کوربختی زآنکه او دشمنی در خفیه با خورشید خاور می کند. سلمان (از آنندراج). رجوع به کوربخت شود