جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بهاردخت

بهاریات

بهاریات
جمع بهاریه قصایدی که درباره بهار گفته شود: (بهار آمد بهار آمد بهاریات باید گفت بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت) (مولوی)
بهاریات
فرهنگ لغت هوشیار

بخارپخت

بخارپخت
بخارپخته. پخته شده با بخار. که با بخار پخته شود. غذا که با بخار پزند نه به آتش یا آب گرم. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا

بهاریات

بهاریات
جَمعِ واژۀ بهاریه. قصایدی که درباره بهار گفته شود. (فرهنگ فارسی معین) :
بهار آمد، بهار آمد بهاریات باید گفت
بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت.
مولوی.
و رجوع به بهاریه شود
لغت نامه دهخدا

چهاربخت

چهاربخت
نام ابن استندار، یکی از اجداد یحیی بن منده. و معرب آن صهاربخت است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

چهاربخت

چهاربخت
شاید نامی از دورۀ عناصرپرستی باشد. و مراد از چهار: آب و باد و خاک و آتش باشد و معرب آن صُهاربخت، یعنی چهار نجات داد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

چهاردرخت

چهاردرخت
دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، 113 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، چغندرقند است. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

مهاندخت

مهاندخت
طبق روایت مجمل التواریخ و القصص دختر یزداد پسر کسری انوشروان بوده، پسر او به نام پیروز پیش از یزدگرد سوم پادشاهی بوده است. (مجمل التواریخ و القصص ص 83)
لغت نامه دهخدا