جدول جو
جدول جو

معنی هوام - جستجوی لغت در جدول جو

هوام
حشرات زهردار و موذی
تصویری از هوام
تصویر هوام
فرهنگ فارسی عمید
هوام
(هََ وام م)
جمع واژۀ هامّه. (منتهی الارب). به معنی حشرات الارض مثل مار وکژدم و راسو و مور و هر خزنده و گزنده است. (غیاث). در فارسی به تخفیف هم به کار رفته است:
بسا که تو به ره اندر زبهر دانگی سیم
شکست خواهی خوردن ز پشه و ز هوام.
فرخی.
جرم زمین تا قرار یافت ز عدلت
بس نفس شکر کز هوام برآمد.
خاقانی.
اندرافتادند درهم ز ازدحام
همچو اندر دوغ گندیده هوام.
مولوی
لغت نامه دهخدا
هوام
(هَُ)
تشنگی سخت، نوعی از جنون و عشق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
هوام
(هََ وْ وا)
شیر بیشه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هوام
جمع هامه، خسندگان، خرفستران، جانوران، زهردار، حشرات
تصویری از هوام
تصویر هوام
فرهنگ لغت هوشیار
هوام
((هَ مّ))
جمع هامه. حشرات موذی
تصویری از هوام
تصویر هوام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوما
تصویر هوما
(دخترانه)
مرغ سعادت، فرخنده (نگارش کردی: هما)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هونام
تصویر هونام
(پسرانه)
خوشنام، نیکنام، خوشنام، نیک نام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از همام
تصویر همام
(پسرانه)
ارجمند، دارای مقام و منزلت، دارای فضایل، نام یکی از شعرا و سخنگویان مشهور در آذربایجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوار
تصویر هوار
(پسرانه)
قشلاق، خیمهسلطان در قشلاق (نگارش کردی: ههوار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوال
تصویر هوال
(پسرانه)
خبر، رفیق (نگارش کردی: ههوا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هورام
تصویر هورام
(دخترانه و پسرانه)
هنگام طلوع آفتاب، اسم قدیمی سرزمین هورامان (اورامان)، مردم منطقه اورامان، (نگارش کردی: ههورام)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوان
تصویر هوان
خوار و ذلیل شدن، خواری، ذلت، سستی و سبکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوار
تصویر هوار
آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد، آوار،
صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال
هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن
هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوام
تصویر اوام
وام، قرض، دین، فام، پام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلام
تصویر هلام
نوعی خوراک که از گوشت گوساله درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوام
تصویر دوام
پایدار شدن، همیشه بودن، ثبات و بقا، همیشگی بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوام
تصویر سوام
گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توام
تصویر توام
دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، هم شکم، همزاد، توأمان، دوبلغانه، جنابه
چیزی که همراه، جفت و در کنار چیز دیگر باشد، مثل زن وشوهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همام
تصویر همام
پادشاه بلندهمت، مرد بزرگ و دلیر و بخشنده،
شیر درنده، ضرغام، شیر شرزه، هژبر، صارم، هزبر، هرماس، شیر ژیان، ریبال، قسوره، اصلان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوام
تصویر قوام
آنکه یا آنچه چیزی به آن قایم باشد، پایه، ستون، نظام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صوام
تصویر صوام
کسی که بسیار روزه می گیرد، بسیار روزه گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوام
تصویر قوام
غلظت، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
فرهنگ فارسی عمید
(هََ مِ)
جمع واژۀ هامل. (منتهی الارب). رجوع به هامل شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
هوامی الابل، شتران گم شده در چراگاه. (منتهی الارب). رجوع به هوافی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوام
تصویر دوام
پایدار شدن، ایستادگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوام
تصویر ثوام
سیر فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوام
تصویر اوام
قرض و وام
فرهنگ لغت هوشیار
هم شکم، دو چیز با هم همزاد همزاد جنابه، با هم کودکی که با کودک دیگر در یک هنگام زاییده شده باشد همزاد دو قلو. توامان توامین، جمع توائم، جفت (زن و شوهر)، دو چیز همراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوام
تصویر سوام
بها و قیمت، بها کردن متاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روام
تصویر روام
آب دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوام
تصویر قوام
پایداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توام
تصویر توام
همراه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آوام
تصویر آوام
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوام
تصویر دوام
دیرندگی
فرهنگ واژه فارسی سره